ساعت و تاريخ

پرچم ایرانفارسی | Arabic | English دوازدهمین امام

۵۵ مطلب با نشانه «مطالب ستون» ثبت شده است

یاران امام زمان

بزرگترین و مهم ترین موضوعی را که باید مورد توجه قرار داد,یاران حضرت بقیه الله و روش آنان است  تا در اثر پیگیری از این راد مردان بلکه راهی برای خود پیدا نموده و بتوانیم به دنبال چنین شخصیتی گام برداریم وبرای رسیدن به آن مقام با عظمت تلاش کنیم. روزی نبی اکرم برای «ابی بن کعب» درباره قائم آل محمد و یاران او سخن می گفت. به اینجا رسید:«طوبی لمن لقیه و طوبی لمن قال به» خوشا بر مردمی که او را زیارت کنند.خوشا آنان که او را دوست می دارند.خوشا آنان که به امامت او اعتراف دارند. چرا که این سه گروه در جهان هستی سعادتمند و ناجی هستندو از مهالک و بدبختی ها به دور و چون اقرار به خدا ونبوت پیامبر اکرم صل الله علیه و آل وسلّم و امامت تمام ائمۀ طاهرین علیه السلام دارند.خدا برای آنها درهای بهشت رامی گشاید و زندگی آن ها در جهان بهشتی خواهد بود.مثل آنها در زمین چون مشکل است که هرگز بوی خوش از آن زائل نمی گردد و مثل آن ها در آسمان چون ماه درخشان است که هرگز نور او خاموش نمی گردد. باز پیامبر فرمود در امت من مهدی است که امت من به واسطۀ او به نعمتی می رسند که هیچ ملتی چنین نعمتی را ندیده اند.
امام باقر علیه السلام می گوید گویا می بینم اصحاب قائم علیه السلام که چگونه درجهان موفقیت پیدا می کنند. تا جایی که زمینی که آنها از آن گذشته اند,  ارزش و شخصیت پیدا نموده و مباهات می کند.
امام صادق علیه السلام می گوید که لوط پیغمبر آرزو داشت نیروی قائم آل محمد را داشته باشد.چرا که یاران او هر یک به قدر چهل مرد نیرو دارند و قلب آنان چون آهن سخت و  غیر قابل انعطاف می باشد واگر به کوهی از آهن بگذرند آن را پاره پاره می نمودند و هرگز از شمشیر دست بر نمی دارند تا جلب رضایت پروردگار نمایند.
آری!چنین افراد با ارزش که گذشت زمان طی قرون و فراز و نشیب های گوناگون در سازندگی آن ها اثر گذاشته و به گفتۀ رسول اسلام علیه السلام و پیشوایان دین انسان های نمونه ای هستند که در فشارهای سخت زندگی در طول قرون  و اعصار با دیدن مکتب های پر ارزش اسلامی توانسته اند نیرویی به دست آرند و موفقیتی را حاصل کنند که معصوم و مرد خدا آرزوی دین آنها را کند و برای آنها  درود می فرستد و نسبت به موفقیتی که  پیدا کرده اند آفرین گوید و چون به آن مقام رسند و آمادگی مقام شامخ انسانی قدم گذارند , در چنین فرصتی امام زمان آن ها را احضار نموده و در ظرف یک شب313 نفر طبق منابع اسلامی به طرزی اسرار آمیز از نقاط مختلف گیتی خود را درمکه به  پیشگاه مقدس امام زمان می رسانند.
در اینجا باید توجه داشت که تنها یاران آن حضرت این سیصد و سیزده نفر نیستند. بلکه در بدو کار این عدد نمونه ای است از شخصیت هایی که در اثر مرور زمان و گذشت ایام به عالی ترین درجۀ انسانی رسیده اند برای تشکیل حکومت الهی گرد رهبر و پیشوای دادگستر جهان درمکۀ معظمه جمع می شوند و حکومت داد گستر را تشکیل و برنامه را به جهان اعلام می کنند. پس امام زمان با یاران با ارادۀ خود که همه شیعیان اویند حرکت نموده وبه مدینه می آیند و در آنجا جد بزرگوار پیامبر اکرم صل الله علیه و آل وسلّم و صدیقۀ طاهره بانوی مدافع اسلام را زیارت نموده و به سمت نجف حرکت می کند. به کوفه که وارد می شوند در حدود ده هزار نفر از مردان پاکدل با ارادۀ مثبت به دور او حلقه زده و این افراد بهترین افراد روی زمین می باشند که دلهایی نیرومند مانند پاره های آهن دارند.
عجب است وقتی امام صادق علیه السلام  از انصار و این گسترش دهندۀ عدل نام می برد سوگند یاد می کند این ها گنج هایی گران بها هستند که طلا و نقره آنها را تشکیل  نداده بلکه ارزش آنها بالاتر از این است که آن ها را به طلا و نقره بسنجند. آنها مردانی هستند که گنج های معنویت و انسانیت را تشکیل داده و خدا را آن طور که باید شناخته اند. انسانی  هستند خداشناس,مردانی هستند که در زندگی به خدا رسیده اند چنین گوهر های پر ارزش یاران دلباختۀ امام زمان مهدی هستند.
باز دربارۀ یاران حضرت مهدی امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید. این ها جوانانی هستند با نشاط و در بین آنها تعداد کمی مردان سالخورده دیده می شود که چون سرمه درچشم و نمک در غذا می باشند چقدر نمک در غذا کم استعمال می شود.
از این تشبیهی که پیشوای عالم انسانی پیرمردان را سرمه و نمک نمود شاید بتوان استفاده نمود که اصحاب مهدی علیه السلام همه جوانند و همه دارای نشاط و نیرو هستند و اگر مردانی سالخورده به  چشم می خورند و تعداد کمی را تشکیل می دهند اینها از افراد برجسته ای هستند که موقعیت آن ها چون سرمه چشمگیر است و هر کس در بدو نظر به آنها توجه می کند ,آن ها او را جلب می کنند و از طرفی هم خود آنان در اجتماع هر چند کم باشند به منزلۀ نمک هستند که می توانند انسان ها را درجامعۀ بشری با صورتی زیبا تحویل دهند به طوری که اجتماع آن ها را بپذیرد و قبول کند و از آنها بهره برداری نماید.
بنابراین جوانان نیرومند و سرشار از نشاط اجتماع بشری را به حرکت در می آورند ولی باید در بین آن ها مردان سالخورده زینت بخش جمعیت آن ها باشد و بتواند آن ها را در جوامع بشری پیش برد و پذیرشی برای آن ها در قلب ها به وجود آورد. این گروه انسان ساز دادگستر برای واژگون کردن کاخ ستم به حرکت در می آیند و امام زمان سرکرده و فرماندۀ این قوا به امر پروردگار می باشند لذا از کسی جز خدا باک ندارند و هرگونه مانع و رادعی را از جلوی پای خود بر می دارند.
منبع :کتاب همه در انتظار اویند نوشته آیت الله حسن سعید ص154-156

من نحوه ی ارتباط با امام زمان علیه السّلام و واسطه قرار دادن ایشان رو بلد نیستم.
من در درونم با خدا خیلی صحبت می کنم و زیاد دعا می کنم و از این کار لذت می برم ولی نحوه ی ارتباط با امام زمان علیه السّلام و واسطه قرار دادن ایشان رو بلد نیستم. می دونم شرم آوره ولی من هنوز نتونستم طوری با امامم صحبت کنم که دچار شرک نشم.
لطفا راهنمایی کنید. با تشکر

متن پاسخ

با عرض سلام خدمت شما کاربر گرامی
پیامبر و ائمه علیهم السّلام دارای دو جنبه بشری و الهی هستند. آنان هم بشرند و هم با عالم وحی ارتباط دارند.
از جنبه بشری و ظاهری، انسان های فطری و طبیعی هستند.
امام زمان علیه السّلام هم چنین است. ایشان در خواصّ انسانی مانند سایر افراد بشرند؛ اما در حد اعلای فضائل انسانی.
هنگامی که ما به یک انسان معمولی سلام می کنیم، او به ما جواب می دهد. وقتی یک گام  از سَرِ مهر و عاطفه به سوی او برمی داریم، عکس العمل نشان می دهد. امام زمان علیه السّلام – که به خصوص دل پر مهر و محبتی دارند، وارث پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رحمت اند؛ دارای محبت و مِهر علوی اند؛ بسیار پرعاطفه و مهربان اند و مصداق تامّ و کامل حدیث مشهور حضرت امام رضا علیه السّلام  که در معنای امام می فرمایند:
الْإِمَامُ‏ الْأَنِیسُ‏ الرَّفِیقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَ الْأَخُ الشَّقِیقُ وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِیر (1)
یعنی امام همدمی همراه و چونان پدری مهربان و همانند برادری هم دل است و به سان مادری که نسبت به فرزند خردسال خود دلسوز است.
آری، امام همانند برکه است. امام مانند باران رحمت است. امام به سان ماه تابان است که آرامش می آورد. امام چون خورشید است که حیات می بخشد.
بنابراین، به یقین در برابر ما واکنش لازم را ابراز می دارد. انبیاء و اوصیا انسان هایی والا و برترند و در رأفت و محبت، بی نظیر.
آنان در اندیشه ی هدایت خلق، تمام همّ خود را به کار می برند. بنابراین ارتباط در زمان غیبت، معنوی و روحانی است، رابطه ی دل و قلب است.
این نحوه ارتباط معنوی با دو وسیله ممکن است فراهم گردد: یکی مراقبت در اعمال و رفتار و دیگری آراستن درون یا ایجاد سنخیت باطنی.
... برای فرج او دعا کنیم. با زیارات وارده، حضرتش را زیارت کنیم. برای سلامتی آن حضرت صدقه بدهیم. هدیه های معنوی به آستان او تقدیم کنیم.
به نیابت از آن حضرت، حج و عمره و زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السّلام و ... انجام دهیم، به فقرا رسیدگی کنیم، به ایتام شیعه سرکشی کنیم.
از این راه ها با ایشان ارتباط معنوی به دست می آید. آن بزرگوار هم قول داده اند که اگر کسی با ما ارتباط داشته باشد، او را رها نمی کنیم و از نظرمان دور
نمی داریم. در کتب روایی آمده است که آن حضرت به شیخ مفید فرموده اند: ما از رعایت حال شیعیان دریغ نمی ورزیم و شما را فراموش نمی کنیم. (2)
پس راه ارتباط برقرار کردن با امام عصر علیه السّلام و سخن گفتن و نجوا کردن با ایشان، این است که با انجام کارهای ذکر شده، یک قدم به سمت ایشان برداریم و خود را به او نزدیک تر کنیم.
نکته ی دیگر این که با همه ی توصیفات و شؤونی که برای امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف قائلیم، ولی ایشان بنده خدا هستند و هرچه دارند از حق تعالی
می گیرند؛ و نه خود ایشان و نه هیچ کس دیگری، ایشان را مستغنی از خداوند نمی داند.
ولی به جهت تقرب و آبرویی که امام زمان علیه السّلام نزد خداوند دارد، ما ایشان را واسطه می کنیم تا حوائج مادی و از آن مهمتر حوائج معنوی مان را برآورده سازند.
زیرا خداوند هم ما را به چنین روشی راهنمای کرده است: قوله:‏ اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ‏ الْوَسِیلَةَ فقال تقربوا إلیه بالإمام... (3)

برای مطالعه ی بیشتر مراجعه کنید به:
کتاب وصال در فراق (در پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی) نوشته سید حسین حسینی
کتاب مِهر محبوب (بررسی و تحقیق در آثار و خواصّ محبت امام عصر علیه السلام) نوشته سید حسین حسینی
 
منابع:

1. کافی، جلد1 صفحه200
2. احتجاج جلد2 صفحه 497؛ برگرفته از کتاب یاد محبوب نوشته سید حسین حسینی جلد1 پرسش30
3. تفسیر القمی جلد‏1 صفحه168 [سورة المائدة(5): الآیات 32 الى 40] ..... صفحه
آیا حضرت مهدی عجل الله فرجه شریف شهید شده اند؟

دراین جا به سه دلیل دیگر برای رد ادعای قائلین به شهادت حضرت ارائه می‌نماییم:
۱٫در روایات متعددی نقل شده که یکی از مهم ترین دلایل غیبت حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف حفظ جان مبارک امام می‌باشد.
امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:
لِلْقَائِمِعجل الله تعالی فرجه الشریف غَیْبَةٌقَبْلَ قِیَامِهِ…یَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْح.‏
قائمعجل الله تعالی فرجه الشریف قبل از قیامش غیبتی خواهد داشت زیرا بیم آن می‌رود ( که دشمنان ) او را بکشند.
دشمنان که از طریق اخبار و روایات فهمیده بودند که بساط اهل باطل با دستان قدرتمند حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف برچیده خواهد شد برای ریختن خون آن حضرت به طمع افتادند؛ اما خداوند متعال حجت خود را از دیدگان همه غایب کرده و بدین وسیله تا به امروز جان مبارک آن حضرت را حفظ نموده است.
حال آیا منطقی است که بگوییم خداوند متعال بیش از ۱۱۷۰ سال حجت خود را برای در امان ماندن از گزند بدخواهان غائب نموده است و بعد از آن حضرتش را ظاهر نماید و اجازه دهد به دست اهل باطل به شهادت برسد؟ در این صورت حکمت این همه سال غیبت چه خواهد بود؟!
آیا خداوندی که حدود ۱۲ قرن حجتش را در دوران حکومت جور از هربلایی مصون داشته است اجازه خواهد داد که در دوران حکومت حقّة اهلبیت علیهم السلام خونش به زمین ریخته شود؟
۲٫ رسالت مولای ما این است که زمین را از هرگونه شرک و نفاق تطهیر کند و بهشت صغری را در زمین محقق سازد و همان طور که پیش از این اشاره شد برای دستیابی به این آرمان بزرگ، باید از ظواهر عبور کرد و حتی مخفی ترین حق ستیزی‌ها را نیز باید از میان برداشت. این است که در روایات، حضرت مهدیعجل الله تعالی فرجه الشریف را مأمور به باطن معرفی نموده اند و تصریح شده که منافقان، در آن روز امان نخواهند یافت.
امام صادق علیه السلام می‌فرمایند:
فَإِذَا خَرَجَ الْقَائِمُعجل الله تعالی فرجه الشریف لَمْ یَبْقَ کَافِرٌ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ وَ لَا مُشْرِکٌ بِالْإِمَامِ إِلَّا کَرِهَ خُرُوجَهُ حَتَّى لَوْ کَانَ کَافِرٌ أَوْ مُشْرِکٌ فِی بَطْنِ صَخْرَةٍ لَقَالَتْ یَا مُؤْمِنُ فِی بَطْنِی کَافِرٌ فَاکْسِرْنِی‏ وَ اقْتُلْه‏..‏.؛
هنگامی که قائمعجل الله تعالی فرجه الشریف قیام نماید هیچ کافری به خداوند بزرگ و هیچ مشرکی به امام نمی‌ماند مگرآن که از قیام آن حضرت اکراه داشته باشد تا آنجا که اگر کافری در دل سنگی پنهان شده باشد آن سنگ به زبان آمده می‌گوید: ای مؤمن، در دل من کافری پنهان شده مرا بشکن و او را بکش.
با این اوصاف آیا دشمنان و بدخواهان حتی مجالی برای زنده ماندن خواهند یافت چه رسد به این که…؟
۳٫ هنگامی که دربارة شهادت حضرت حجت علیه السلام سخن می‌گوئیم نباید فراموش کنیم که با آمدن آن بزرگوار هدف خداوند از خلقت محقق شده و آن هدف چیزی نیست جز تشکیل دنیایی مالامال از نور و حقیقت، دنیایی که در وصف آن آمده:
۱- خداوند به وسیلة مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دل‌های تمامی بندگان را از عبادت پر می‌کند و عدالتش را بر آنان می‌گستراند.
۲- خداوند به وسیلة مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دروغ‌گویی و درنده‌خویی را نیست و نابود می‌کند.
۳- تمام مردم (در آن روزگار) به اطاعت و خشوع و دیانت می‌کوشند.
۴- شرارت از میان می‌رود و خیر و خوبی باقی می‌ماند.
۵- (کوچکترین) اثری از ظلم و بدعت دیده نخواهد شد.
۶- کینه از دل‌های تمامی بندگان بیرون می‌رود.
۷- همة زمینیان و آسمانیان و پرندگان از حکومت او راضی هستند.
۸- در روزگار حکومت او دنیا و اهلش پاک می‌شوند.
۹- زمین از معرفت خداوند پر می‌شود همان گونه که دریا پر از آب است.
۱۰- (مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) دژهای گمراهی را فتح می‌کند و دل های سیاه قفل خورده را تسخیر می‌نماید.
۱۱- کافری نخواهد ماند مگر این که ایمان آورد و فاسدی نخواهد ماند مگر اینکه اصلاح شود.
۱۲- زمین از عدل و داد آکنده خواهد شد همان طور که پیش از آن از ظلم و جور پر شده است.
۱۳- نسلی به دنیا می‌آیند که جز عدالت را نمی‌شناسند و به غیر عدالت عمل نمی‌کنند.
۱۴- مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تمامی خلق را بر توحید پروردگار گرد هم می‌آورد.
در آن روزگار جبهة باطل به کلی نیست و نابود گردیده و نفاق و دوروئی از ریشه خشکانده می‌شود، پرچم حکومت جهانی اهلبیت علیهم السلام با دستان توانمند حجت خدا برافراشته شده و در سایة این حکومت نورانی، جان و دل تک تک انسان‌ها صیقل خورده و با نور ایمان و مودت اهلبیت علیهم السلام روشنی می یابد.

منبع:کتاب مهدی اثر محمد مهدی قائمی ص173

صبر بر فراق و حفظ ایمان

دوران جدایی از حجت معصوم, یک «آزمایش الهی» است. تحمل رنج هجران و  غم دوری سخت است, ولی دلسوختگان مؤمن , هم بر این فراق دراز مدت صبر می کنند و هم ایمان خود را به ظهور و وعده الهی از دست  نمی دهند.
امام حسن عسکری علیه السلام فرموده است:«قائم پس از من,فرزند من است. او غیبتی دارد که به سبب طول مدت ,دلها را قساوت می گیرد.» تنها صاحبان ایمان پای بر جای می مانند؛ کسانی که خداوند ,دل هایشان را با ایمان استوار کرده و با روحی از جانب خویش,تاییدشان کرده است.
از غیبت طولانی در روایات بسیاری سخن به میان آمده است. در این مدت ,حرف و حدیث ها , ایجاد شک و شبهه , طعن , طنز , استهزاء و تحقیر نسبت به مؤمنان معتقد به آن امام غایب فراوان خواهد بود. کسانی که ایمانشان ضعیف باشد,دچار تردید و بی اعتقادی می شوند, ولی دل های استوار, از این امتحان سر افراز بیرون می آیند و صبور و مؤمن باقی می مانند.
اینک بیش از هزار سال از غیبت آن حضرت می گذرد.
هم فراق آن حضرت و هم تحمل زخم زبان ها و ایستادگی در مقابل شبهه آفرینان وسوسه گر بر منتظران شیفته دشوار می باشد, ولی وظیفه ما صبر و مقاومت است. در یکی از دعاهای عصر غیبت آمده است:
اللهم و لا نسلبنا الیقین لطول الامد فی غیبته و انقطاع خبره عنا.....:خدایا !یقین ما را از ما مگیر,به خاطر طول کشیدن غیبتش و بی خبر ماندن ما از او. یاد او و انتظارش را و ایمان به او و یقین به ظهورش و دعا برای حضرتش را از یاد ما مبر!تا آنکه طول کشیدن غیبت ما در این مورد, همچون یقین ما به قیام پیامبر و  وحی و قرآن باشد. دل های ما را بر ایمان به او استوار و نیرومند گردان, تا ما را به دست او به راه صحیح هدایت کنی.
و در یکی دیگر از دعاهای عصر غیبت آمده است:
و لا تسلبنا دلک فی حیاتنا و لا عند و فاتنا حتی تتوفانا ,و نحن علی ذلک غیر شاکین و لا ناکثین و لا  مرتابین و لا مکذّبین :این راه و مرام   را (باور به آن حضرت و ثبات عقیده )تا وقتی زنده ایم و تا آخرین لحظه حیاتمان از ما مگیر,چنان باشیم که از دنیا برویم , بی آنکه در این مسئله به شک و تردید افتیم, یا پیمان بشکنیم, یا دروغ پنداریم.
امام کاظم علیه السلام نیز در حدیثی فرموده است:«هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شد,مواظب دین خود باشید و مبادا کسی شما را از دین خارج سازد.»

                          هم نهان و هم پیدا,در مثل چو خورشیدی    گرچه از نظر چندی است , زیر ابر پنهانی

منبع:کتاب برای اینکه بیایی از تولیدات فرهنگی آستان مقدس رضوی

استقامت و ایستادگی منتظران در مشکلات و سختی ها
انتظار ظهور»، یکى از بزرگ‌ترین عوامل پایدارى، استقامت و مقاومت در برابر سختى‌ها و مشکلات عصر غیبت است.

انتظار مسلمانان-به‌ویژه شیعیان- را در برابر ظلم‌ها، فساد‌ها، زورگویى‌ها و انواع بلا‌ها و سختى‌ها، ثابت و پابرجا نگه مى‌دارد و به آنان دل و جرأتمى‌دهد تا در برابر تهدید‌ها، تطمیع‌ها و سخت‌گیرى‌هاى دشمنان اسلام، خود را نبازند و از هیچ‌چیز و هیچ‌کس نهراسند.
پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله و سلّم)به مسلمانان صدر اسلام فرمود: «بعد از شما قومى خواهد آمد که پاداش هریک از آن‌ها برابر پاداش پنجاه نفر از شما است». گفتند:اى رسول خدا! مگر نه این است که ما در حضور شما، در بدر و احد و حنین شرکت کردیم و قرآن در میان ما نازل شد؟! فرمود: «اگر آنچه بر آن‌ها روى خواهد داد، بر شما روى مى‌داد؛ شما نمى‌توانستید چون آن‌ها صبر و شکیبایى را پیشه خود سازید.» و نیز فرمود: «… برادران من کسانى‌اند که در آخر الزمان مى‌آیند و ندیده، به من ایمان مى‌آورند… استقامت هریک از آن‌ها در دین خود، از کندن خارهاى گون در شب تاریک و به دست گرفتن آتش گداخته، سخت‌تر است. آن‌ها مشعل‌هاى هدایت‌اند که خداوند آنان را از فتنه‌هاى تیره‌وتار، نجات مى‌بخشد.»
امام حسین (علیه السّلام)نیز در این‌باره مى‌فرماید:«… کسانى که در زمان غیبت او در مقابل آزار و تکذیب، استقامت مى‌کنند، مانند کسانى‌اند که در حضور رسول خدا شمشیر زده‌اند.»
_____________________________________
برای مطالعه بیشتر  میتوانید به منبع مطلب که کتاب مهدویت(پیش از ظهور) حجه الاسلام رحیم کارگر هست مراجعه  کنید.

منبع:سایت منجی دوازدهمی

کمک به دیگران  از ویژگی های یاران امام زمان علیه السلام

درجمع اقوام و خویشان بودیم بزرگترها ازحساب بانکی همدیگرصحبت می کردند؛پس اندازهای میلیونی….

ناگهان رضا گفت:واقعا شما مسلمان هستید؟!من یک همکلاسی دارم که پدرش مشکل کلیه دارد وباید هفته ای دوبار به بیمارستان برود آن وقت شما نشسته اید از حساب های میلیونی بانکی خود صحبت می کنید.

امام علی(علیه السلام)دروصف یاران امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)‌می فرمایند:او ازیارانش بیعت می گیردکه طلا ونقره نیندوزند.(۱)
(۱)منتخب الاثرص ۴۶۹

موضع گیری دشمنان در مقابل مسئله مهدویت

دشمن وقتی مسئله مهدویت را جدی ببیند، در مقابلش موضع گیری می کنند. آنها وقتی دیدند تفکر مهدوی، قرار است عدالت را مطرح کند و در مقابل ظلم و ستم آنها بایستد؛ تصمیم گرفتند قبل از اینکه امام متولد بشود، جلوی تولد ایشان را بگیرند؛ چنان که برای حضرت موسی (علیه السلام) و حضرت ابراهیم (علیه السلام) هم این کار را انجام دادند. به این منظور جاسوسانی گماردند تا این عزیز متولد نشود، ولی خداوند اراده کرد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متولد و حفظ شوند. در حال حاضر هم مستکبران عالم آماده شده اند برای اینکه ظهور ولی خدا تحقق پیدا نکند.

خطا و اشتباه امام زمان ارواحنا فداهاه

منشأ این توهم، ممکن است سه امر باشد: یکى تفاوت نهادن بین ائمه‏ (ع)؛ دوم، خردسالى ایشان هنگام شروع امامت؛ و دیگرى، طول عمر ایشان. اگر امر اول سبب طرح این سؤال باشد باید گفت: تمامى دوازده امام ‏(ع) از دیدگاه شیعه نور واحده‏اند و بین ایشان از جهت شرایط امامت تفاوتى نیست، پس خواستگاه همه، اصلاب و ارحام مطهره مى‏باشد و از سن طفولیت تا هنگام مرگ مطهّر و از هرگونه سهو و نسیان و عصیان در امان‏اند. و اگر منشأ سؤال مورد دوم باشد، نیز باید توجه داشت که خردسال بودن ایشان، بسان خردسالى دیگران نیست و از سن طفولیت در حصن عصمت اله محافظت مى‏شوند و در آن زمان تا بلوغ نیز از هرگونه سهو و نسیان و عصیان در امان بوده‏اند. کهولت و فرسودگى جسمى و ذهنى و روحى نیز به سبب طول عمر، عارض ایشان نمى‏گردد تا به خاطر ضعف پیرى، به سهو و نسیان افتاده و دچار عصیان گردند.
از این رو فرض عصیان و نسیان براى ایشان، فرض غلطى است و هیچ حادثه‏اى هم گزارش نشده که موهم این امور باشد! پس نباید ائمه ‏(ع) را با سایر افراد بشرى مقایسه و احکام سایرین را به ایشان نیز سرایت داد.
بر خلاف سایر ادیان و سایر فرق اسلامى، شیعه معتقد به عصمت انبیا (ع) در کل عمر آنان از طفولیت تا کوچ از دنیا و نیز عصمت ائمه‏ (ع) در تمامى ادوار زندگى ایشان است.
مراد از عصمت، ملکه‏اى خدادادى است که برخاسته از علم غیبى و شهود غیب و اراده‏ى قوى است و سبب مى‏شود که معصوم از هرگونه خطا و نسیان و عصیان در مراحل فهم و ابلاغ و اجرای وحى (چه به صورت مستقیم دریافت کند، مانند انبیا (ع) و چه به صورت غیر مستقیم، مثل ائمه ‏(ع) مصون و محفوظ باشد تا هدایت الاهى بدون هیچ دخل و تصرفى در اختیار بشریت قرار گرفته و در میان ایشان به اجرا گذاشته شود تا همه امکان صعود به قله ی انسانیت را داشته باشند. این هدف عصمت آن گاه تأمین مى‏شود که در کل ادوار زندگى جریان داشته باشد و إلا به بُعد ولایى و هدایتى نبى یا امام خلل وارد کرده و جایگاه ایشان از قلوب ساقط شده، و وحى دست نخورده به مردم نمى‏رسد و یا به غلط تبیین و تفسیر گردیده و هدایت مترتب نخواهد شد.
امام مهدى (عج) که امامت ایشان از راه‏هاى گوناگون به اثبات رسیده است از این قانون مستثنى نمى‏باشند، لذا امامت ایشان مستلزم عصمت حضرتش در کل ادوار زندگى از بدو تولد تا آخر عمر مى‏باشد و جایى براى فرض وقوع خطا و اشتباه در فکر و عمل او باقى نمى‏ماند.
 درک مقام و منزلت حضرت مهدی به طور کلى و عصمت و علم ایشان خصوصاً، امرى بس بعید است. از این رو باید به عجز خود اعتراف کرد، از مقایسه ی ایشان با انسان‏هاى عادى اجتناب کنیم. امام على (ع) مى‏فرمایند: “مانا امر ما مشکل و سخت است، (پس) آن را متحمل نمى‏شود، مگر مؤمنى که خدا قلب او را براى ایمان به غیب آزموده است و جریان ما را نمى‏پذیرد مگر سینه‏هاى امانتدار و عقل‏هاى بردبار.” [۱] نیز مى‏فرمایند: “یچ یک از این امت را نمى‏توان با خاندان پیامبر (ص) مقایسه نمود؛ زیرا آنان که پرورده‏ى نعمت هدایت اهل بیت ‏(ع) پیامبرند، با آنان برابر نخواهد بود، زیرا ایشان اساس دین و ستون‏هاى استوار یقین مى‏باشند و…” [۲]
 همچنین امام رضا (ع) ضمن حدیثى طولانى مى‏فرمایند: “… امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالى‏تر و مکانتش رفیع‏تر و عمقش ژرف‏تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا به آراءشان حقیقت آن را دریابند و یا به انتخاب خود، امامى منصوب کنند… آیا گمان مى‏برید که امام در غیر خاندان رسول خدا (ص) یافت شود؟!… در اینجا خردها گم گشته… و اندیشمندان نادان و شعرا وامانده و اُدبا ناتوان و سخندانان درمانده‏اند که بتوانند یکى از شئون و فضایل امام را توصیف کنند و همگى به عجز و ناتوانى معترفند.” [۳] فرض وقوع خطا و نسیان و عصیان یا در خردسالى انسان است که هنوز در مرحله ی علم و اراده پیشرفتى نداشته و به سبب جهالت و ضعف خود لغزش‏هایى را مرتکب مى‏شود، یا بر اثر شهوات و امیال حیوانى بر عقل و اراده در دوره ی میانسالى است و یا در اثر غلبه ضعف و فتور روحى و جسمانى در پیرى است. در حالى که امام (ع) در هر سه مرحله با امداد إله، محافظت مى‏گردد تا بتواند نقش امامت و رهبرى و زعامت امت را به خوبى ایفا نماید و علم وافر غیبى و اراده‏اى الاهى را از همان طفولیت تا آخر با خود دارد. از این رو شروع امامت، امام مهدى (عج) از دوران خردسالى (۵ سالگى) مستلزم عروض لغزش‏هایى در دوران قبل از بلوغشان نمى‏شود [۴] . در دوران بلوغ تا سن کهولت نیز در کنف حمایت اله و برخوردار از علم یقینى به مبدأ و معاد و اراده‏ى قوى هستند، پس با اختیار خود مرتکب هیچ گونه اشتباه و عصیانى به عمد یا به سهو نمى‏شوند. گذر عمر ایشان از هزار و اندى سال نیز نمى‏تواند، سبب ضعف و فتور در عقل و ایمان و جسم ایشان گردد؛ زیرا چنان که گذشت نباید ایشان را با دیگران مقایسه کرد. به علاوه احادیث کثیرى داریم دالّ بر این که ایشان هنگام ظهور نیز (و لو صدها سال دگر به تأخیر افتد) در سن ۴۰ سالگى و به صورت جوانى شاداب و سرزنده مى‏باشند. [۵]
 در سیر و تواریخ یا برخورد برخى از انسان‏ها در غیبت کبرى با ایشان نیز موردى که دالّ بر صدور اشتباه عمدى یا سهوى از ایشان باشد، گزارش نشده است، تا در صدد پاسخ گویى و توضیح آن برآییم، بلکه با مطالبى که گذشت، چنین گزارشى در آینده نیز محال است!
در ادامه دعاى مأثور از امام رضا (ع) “اللهم ادفع عن ولیک…” مى‏خوانیم: “… همانا او “امام زمان (عج)” بنده تو است که تو او را براى خود برگزیده‏اى و براى اطلاع از غیب خود انتخاب کرده‏اى و او را از گناهان نگهداشته و از عیوب مبرّا نموده‏اى و از هر لغزشى پاک و از هر پلیدى سالم نگهداشته‏اى. پروردگارا، ما روز قیامت براى او شهادت مى‏دهیم که همانا او هیچ گناهى ننموده و به هیچ حرامى اقدام نکرده و مرتکب معصیتى نشده است و طاعتى را ضایع و حرمتى را هتک و فریضه‏اى را به غیر آن تبدیل نکرده و شریعت تو را تغییر نداده است و همانا او هدایتگرى است که (به دست تو) هدایت یافته و پاک سرشت و پرهیزکار و مبرا از عیوب و آراسته به کمالات و مورد رضایت تو و پاک و مطهر است… .” [۶]
چنانچه به طور کلى نسبت به همه ی ائمه‏(ع) پس از شهادت به توحید و نبوت رسول اللَّه (ص) چنین شهادت مى‏دهیم: “و شهادت مى‏دهم که شما امامان راهنما، هدایتگر، معصوم، گرامى، مقرب درگاه خدا، پرهیزکار، راستگو، برگزیده، مطیع امر خدا، اقامه کننده ی امر او، عامل طبق اراده ی او، رستگار به کرامت او هستید. خداوند شما را براى علمش برگزید و بر اطلاع شما از غیبش راضى شد و بر اطلاع بر اسرارش شما را انتخاب نمود و شما را با قدرتش برترى بخشید و با هدایتش عزیز نمود… . و راضى شد که شما جانشینان او در زمین باشید… . خدا شما را از لغزش‏ها حفظ کرد و از فتنه‏ها در امان داشت و از پلیدى‏ها پاک کرد و از شما اهل بیت عیوب را برطرف و شما را پاک و مطهر نمود به تطهیر خاصى… .” [۷]
“پروردگارا، تنها تویى که همّ و غم را مى‏گشایى و اگر مضطرى تو را بخواند اجابت مى‏کنى و گرفتاران را از غصّه ی بزرگ نجات مى‏دهى! پس گرفتارى را از ولیّت برطرف نما و او را چنان که ضمانت نموده‏اى در زمینت خلیفه گردان و ما را از دشمنان و اعدا و اهل کینه و بغض بر اهل بیت ‏(ع) پیامبرت قرار مده، ما از این امور به تو پناه مى‏بریم، پس ما را نجات بخش. پروردگارا، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را از رستگاران و مقربان درگاهت در دنیا و آخرت قرار ده. امین رب العالمین.”


منابع و مآخذ:
۱ – حرانى، حره بن على، ترجمه، احمد حبشى، تحف العقول.
۲ – سید رضى، ترجمه، محمد دشتى، نهج البلاغه.
۳ – صافى، لطف اللَّه، منتخب الاثر.
۴ – قمى، شیخ عباس، مفاتیح الجنان.
۵ – کیا شمشکى، ابوالفضل، ولایت در عرفان.
۶ – مختارى مازندرانى، محمد حسین، امامت و رهبرى.
 منبع:سایت ثقلین

[۱] نهج البلاغه، ترجمه، محمد دشتى، ص ۳۷۳، خ ۱۸۹، بند ۴، با کمى تصرف.
[۲] همان، خ ۲، ص ۴۵.
[۳] اصول کافى، ج ۱، باب نادر جامع فى فضل الامام و صفاته و نیز تحف العقول، سخنان امام رضا علیه السلام.
[۴] نک: سؤال ۲۸۵ و ۱۰۶۸٫
[۵] صافى، لطف اللَّه، منتخب الاثر، ص ۳۵۲ – ۳۵۱.
[۶] قمى، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعا براى امام زمان (عج).
[۷] همان، آخر مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمان (عج).
کلمات کلیدی: ائمه اطهار ، ائمه اطهار(ع) ، اشتباه امام زمان ، اشتباه امام زمان(عج) ، اهل بیت ، اهل بیت علیهم السلام ، اهل بیت(ع) ، پرسش و پاسخ ، پرسش و پاسخ پیرامون چهارده معصوم ، چهارده معصوم ، چهارده معصوم(ع) ، خطا و اشتباه امام زمان ، خطا و اشتباه امام زمان(عج) ، خطای امام زمان ، خطای امام زمان ارواحنا فداه ، خطای امام زمان(عج) ، دوازده امام

سه گروه مدّعی مهدویّت – گروه اول

سه گروه مدّعی مهدویّت – گروه اول
ا زتاریخ این واقعیت دریافت می گردد که برخی از کسانی که مهدویّت بدانان نسبت داده شده است, نه از سوی خود آنان سرچشمه گرفته و نه خود بدان ادّعا راضی بودند, بلکه یاران و پیروان آنان چنین عنوانی را به آنها داده و این اندیشه را در آ« روزگاران در میان گروه هایی و در مراکز گسترش دادند. البته بجا بود که خود آنان چنین ادّعا های درغین و نسبتهای نادرست را بشدّت نفی کنند. اما روشن نیست که چرا خود آنان در برابر این عنوان ساختگی , فریاد اعتراض بلند نکردند و پیروان آنان کوشیدند تا برخی علائم و نشانه های حضرت مهدی علیه السلام را که انبود روایات آمده است به این چهره  ها تطبیق و تفسیر نمایند.
برای  نمونه از این گروه می توان بدین چهره ها اشاره کرد:
1.محمد حنفیّه
درروایاتی که از پیامبر گرامی صلیّ الله علیه و آله وسلّم در مورد امام عصر علیه السلام رسیده است از جمله این روایت است که می فرماید:«ان المهدی اسمه اسمی..»
یعنی :مهدی نجات بهش ,همنام من است.
یاران و پیروان «مختار با چنگ انداختن به این روایت پیامبر ,«محمد حنفیه» را مهدی نجات بخش عنوان دادند و روایت را بدو منطبق ساختند.
با اینکه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم دردهها روایت , نشانه های دیگری را برای آن حضرت برشمرده است که جز خود آن گرامی , همه فاقد آن نشانه ها و علائمند.
به قول شاعر عرب باید به آنان گفت:
قل للذی یدّعی فی العلم فلسفه  خفظت شیئاً و غ ابت عنک أشیاء
به آن عنصر گزافه گو که در قلمرو دانش, ادعای ژرف نگری می کند و می پندارد همه چیز را می فهمد, بگو ! تو چیزی را  حفظ کرده ای امّا چیزهایی از نظرت غایب شده است و آنها را نمی دانی.
2. زید,فرزند امام سجّاد
در روایت دیگری ازپیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم آمده است که:
«ان المهدی من ولید الحسین و انّه بخرج با لسیف و انّه  ابن سبیّه>»
یعنی:مهدی علیه السلام از فرزندان حسین علیه السلام است و او با شمشیر بپا می خیزد و مادرش بهترین کنیزان خواهد بود.
هنگامی که «زید» فرزند امام سجّاد بر ضد دستگاه پلید امویان قیام  کرد, پیروان او ادّعا کردند که همان مهدی نجات بخش است , چرا که اوّلا از نسل حسین علیه السلام علیه السلام است و ثانیاً شهادمتمندانه قیام کرده و ثالثاً از سوی مادر, فرزند اسیر است.
امّا آنان از یاد بردند که  پیامبر گرامی صلّی الله علیه و آله وسلّم در انبوه روایات در نوید از مهدی علیه السلام و ترسیم نشانه های او از جمله می فرمود:«الائمه بعدی اثنا عشری , تسعه من صلب الحسین , تاسعهم قائمهم.»
یعنی :امامان پس از من دوازده نفرند, نه نفر آنان از نسل فرزندم حسین خواهند بود و نهمین آنان قائم آل محمد است.
و جناب زید , نهمین امام از نسل پاک حسین علیه السلام نبود تا مهدی نجات بخش باشد.
اما پیروان انقلاب زید , بخاطر جلب توجهّ توده ها و تسخیر عواطف و احساسات مذهبی و به انگیزه های نفسانی خویش , به این ادّعای دروغین دست یازیدند.
و هنگامی که زید به شهادت رسید و به دار آویخته شد یکی از شعرای اموی تبار ضمن اشعاری , آنان و ادّعایشان را به باد تمسخر گرفت که:
صلنبا لکم زیداً علی جذع نخله   ولم نر مهدیّا علی الجذع یصلب
یعنی : ما قهرمان شما زید را بر شاخه نخل به دار آویختیم و هرگز ندیده بودیم که مهدی نجات بخش خود به  چوبه  دار آویخته شود.
و بدینوسیله این عنصر کینه توز و بد زبان با نا سزا گویی و شماتت به زید شهید, به اصل اندیشه و عقیدۀ به مهدی علیه السام که ریشۀ قرآن و روایی دارد, اهانت روا داشت و اصل مهدویّت را به باد تمسخر گرفت.
و سرانجام مذهب«زیدّیه » بوجود آمد و از آن روزگار تاکنون به حیات خویش ادامه داد که پیروان آن بیشتر در «یمن» هستند و متأسفانه  از مذهب شیعه و راه و رسم اهل بیت علیه السلام جدا شده و در فقه و اصول و فروع از مذاهب دیگری پیروی می کنند.
زیدیها , متاسفانه در برابر امامان معصوم علیه السلام مواضع ناستوده و ناپسندی دارند که بسیار شایسته است به اصل و نسب و اصالت و نسب و اصالت خویش بازگردند و در مذهبشان به راه و رسم و مذهب خاندان پاک پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم تمسک بجویند , به راه و رسم آسمانی و افتخار آفرین کسانی که خدا و پیامبرش به همگان , فرمان پیروی از آنان را داده اند؛به همان مذهبی که در آغاز راه برآن بودند , به مذهب شیعه و امامام معصوم علیه السلام.
3. محمد بن عبد الله محض
پس از گذشت  سالها از انقلاب زید, فرزند امام سجاد علیه السلام , محمّد , فرزند عبد الله  که به «محمد بن عبد الله محض» معروف گردید, دیده به جهان گشود. او از نواده های حضرت مجتبی علیه السلام بود به همین جهت فرصت طلبان و عناصر زور پرست با استفاده از فرصت , او را مهدی نجات بخش لقب دادند ویک روایت ساختگی را که می گوید:«المهدی ... اسم ابه اسم ابی...»
یعنی :مهدی از فرزندان من است, نام او نام من و نام پدرش نام پدر من است....
آری! آنان این روایت ساختگی را بر او تطبیق کردند, با اینکه می دیدند این روایت با صدها روایت مسلّم و قطعی مخالف است که حضرت مهدی علیه السلام را , فرزند حضرت عسگری و دوازهمین جانشین پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم و نهمین امام از نسل حسین علیه السلام معرّفی می کند.
امّا فرصت طلبان با وانهادن همۀ روایات پیابر صلّی الله علیه و آله وسلّم به این روایت ساختگی چنگ انداختند و آن را به «محمّد بن عبد الله محض» تطبیق دادند و آنگاه او را « نفس زکیّه» نامیدند و برخی از مردم نیز با او دست بیعت فشردند.
خنده دار اینکه پدر او نیز با پسرش به عنوان بیعت با مهدی نجات بخش دست بعیت داد و نیز از کسانی که با او دست بیعت فشرد « منصور دوانیقی» بود که پس از تشکیل حکومت عباسی , بیعت خویش را نقض کرد و پایه های مهدویّت محمد بن عبدالله فرو ریخت.
منبع:کتاب امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور نوشته آیت الله فقید سید محمد کاظم قزوینی ص566-570