ساعت و تاريخ

پرچم ایرانفارسی | Arabic | English افزایش دشمنی‌ها :: دوازدهمین امام

۵ مطلب با موضوع «افزایش دشمنی‌ها» ثبت شده است

امام زمان را رهبر داعشی ها و دجال معرفی کرده اند!!

امام زمان را رهبر داعشی ها و دجال معرفی کرده اند!!

 

 

موضع گیری دشمنان در مقابل مسئله مهدویت

دشمن وقتی مسئله مهدویت را جدی ببیند، در مقابلش موضع گیری می کنند. آنها وقتی دیدند تفکر مهدوی، قرار است عدالت را مطرح کند و در مقابل ظلم و ستم آنها بایستد؛ تصمیم گرفتند قبل از اینکه امام متولد بشود، جلوی تولد ایشان را بگیرند؛ چنان که برای حضرت موسی (علیه السلام) و حضرت ابراهیم (علیه السلام) هم این کار را انجام دادند. به این منظور جاسوسانی گماردند تا این عزیز متولد نشود، ولی خداوند اراده کرد که حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متولد و حفظ شوند. در حال حاضر هم مستکبران عالم آماده شده اند برای اینکه ظهور ولی خدا تحقق پیدا نکند.

عقیده به ظهور مهدی علیه السلام عقیده ای اسلامی است

برخی از کسانی که با تعصب کورکورانه و دشمنی شیعه حقایق دینی و علمی را مطالعه کرده و یا افکار مسموم و آلوده به غرض های سیاسی دشمنان اسلام را ترویج می نمایند، از راه راست و حقیقت پژوهی منحرف شده و در ضمن سخنان و مقالات خود، گاهی عقیده به ظهور مهدی را یک عقیده شیعی معرفی کرده و از اینکه آن را عقیده ای اسلامی که مورد قبول سایر فِرق اسلام بدانند، خودداری می کنند.
پاره ای هم علاوه بر تعصّب و نفاق، در اثر کم اطّلاعی از تاریخ و حدیث و تفسیر و رجال، و عدم تبحّر و تحقیق در مسایل اسلامی و آشنایی مختصر با علوم مادّی عصری، می خواهند به تمام مسایل دینی از دریچه علل و اسباب مادّی نگریسته و آنچه را نتوانستند به علل مادّی مستند سازند و از درک راز و فلسفه آن عاجز شدند، تأویل و تحریف می نمایند و یا از اساس انکار می کنند.
از این رو در کُنج اتاق در بسته خود می نشینند و قلم به دست می گیرند و در مسایل اسلامی و دینی که از حدود مطالعاتشان خارج است، گستاخانه اظهار نظر نموده و حقایق مورد اتفاق مسلمین را که از آیات و احادیث گرفته شده، انکار می نمایند، مثلاً مایلند بیشتر از معجزات علمی قرآن و تشریعات اسلام و برنامه های عالی و مترقی آن سخن بگویند؛ ولی از معجزات دیگر پیامبر و سایر انبیا و تصرفات خارق العاده آنها در امور مادی حرفی به میان نیاورند، چون شاید به ذائقه یک بچه تازه دانشجو شده خوب مزه نکند، یا یک نفر بی اطّلاع آن را مستبعد شمارد.
اینها گمان می کنند صحّت و واقعیت هر موضوع وابسته به این است که همه کس بتواند آن را درک کند، یا هر دانشمندی آن را تصدیق نماید و با تلسکوپ و میکروسکوپ و لابراتوار و وسایل فنی و صناعی وجود آن ثابت شود.
اینها می گویند: بهتر این است که هرچه بتوانیم انبیا را افرادی عادی معرفی نماییم و از نسبت دادن معجزات به آنها تا حدّ امکان خودداری نماییم؛ بلکه بهتر می دانند حوادث عالم را هم به خداوند متعال نسبت ندهند و از قدرت و حکمت و علم و قضا و قدر او هم صریحا سخنی به میان نیاورند و هرچه بگویند، از طبیعت و ماده بگویند و به جای سپاس و ستایش خدا، سپاس ماده را به جا آورند تا با برخی از آنان که چند کلمه از علوم مادی یاد گرفته و چند اصطلاح و فرمول و فرضیه فیزیکی و شیمیایی و ریاضی را خصوصا به زبان انگلیسی و فرانسوی شنیده اند، هم زبان باشند.
این روحیه متأسفانه کم و بیش به همه سرایت کرده و آثارش در همه
جای زندگی بسیاری از آنان نمایان است و بیشتر کسانی که تحت تأثیر این روحیه هستند، افراد خام و ناپخته و اشخاصی هستند که در علوم قدیم و جدید اهل تحقیق و کنجکاوی نیستند و یک فرضیه یا اظهار نظر یک نفر غربی را هرچند آلوده به اغراض سیاسی و استعماری باشد، صد در صد صحیح می شمارند. بعضی از روزنامه ها و مجلات و مطبوعات هم تحت تأثیر این عوامل، دانسته یا نادانسته، به مقاصد استعماری خدمت می کنند.(1)
فکر نمی کنند بیشتر مردم آمریکا و اروپا و زمامداران آنها در مسایل علمی و عقلی و فلسفی و دینی، عوام و بی اطّلاع و مغرض هستند (بلکه برطبق یک آمار رسمی، 81 درصد آنان ناقص العقل و مبتلا به ضعف مشاعر قوای دماغی و روانی می باشند) و بر اساس هدف های سیاسی پست و دور از شرافت انسانیت، در هر نقطه ای از نقاط دنیا مطابق مصالح سیاسی خود حرفی می زنند و حساب علما و دانشمندان آنها با حساب اکثریت غرق در فساد و شهوات جدا است.
اینها در حالی که میان خودشان هزار جور خرافات رواج دارد، شرقی ها را به عادات و اخلاقی که مبنی بر مبانی عقلی و اجتماعی و اخلاقی و دینی صحیح است، استهزا می کنند.
این حالت را که در شرق پیدا شده، غرب زدگی می گویند و مظاهر و نمایش های آن بسیار است و اجمالاً همه چیز را تهدید کرده و جامعه ها و خانواده های اسلامی را در بعضی از کشورها، مسخ و عفّت و حیا و اخلاق فاضله را چنان در معرض زوال قرار داده که در آینده باید همان سرنوشت کشور اسلامی اندلس (اسپانیا) را استقبال نمایند.(1)
متأسفانه در زمان ما غرب زدگی و خودباختگی در برابر عادات و اخلاق غربی ها و اظهار اشتهای کاذب به تجددی که عین ارتجاع است، پیش مردمی که سطح معلوماتشان از حدود روزنامه و مجلات و یکی دو سفر به اروپا و آمریکا بیشتر نیست، روشنفکری شمرده می شود و بیگانگان نیز به وسایلی که دارند، حتی به وسیله افرادی به نام مستشرق و خاورشناس برای غرض های سیاسی خود، این اشخاص را تشویق می کنند.
در موضوع ظهور مهدی موعود نیز، اخیرا چند تن از برادران غرب زده اهل سنّت مانند احمد امین و عبدالحسیب طه حمیده در حالی که احادیث حضرت مهدی را نقل کرده اند، به شیعه حمله کرده و مثل آنکه شیعه را در این عقیده تنها یافته باشند، یا مأخذ و مدرکی برای این عقیده در کتاب و سنّت و اقوال صحابه و تابعین و علمای امّت نباشد، ایرادات غیر وارده نموده اند و خود را روشنفکر و متفکر و صاحب آرای جدیده می شمارند.
شاید نخستین کسی که درصدد برآمد احادیث ظهور مهدی را تضعیف کند و از عهده اش برنیامد، ابن خلدون مغربی باشد که در محیط افکار اموی و بغض اهل بیت در اطراف مسایل اسلامی بحث نمود.
به قول عقاد، دولت اموی اندلس برای شرق اسلامی تواریخی ایجاد کرد که نه مورخان آنها نوشته اند و نه اگر می نوشتند، آن چنان می نگاشتند. محیط اندلس مورخانی تربیت کرد که توانایی نقد و ردّ افکار اموی را نداشتند و ابن خلدون از همان افراد است که تحت نفوذ و تربیت و تفکّر سیاسی خاصّ از واقع بینی در این مسایل محروم بود.
او مایل است که فضایل اهل بیت را انکار یا به نحوی از انحا توهین و تضعیف نماید و از بنی امیه دفاع کند و مطاعن آنها را ردّ نماید، تا آنجا که معاویه را بقیه خلفای راشدین می شمرد.
ظهور مهدی آل بیت علیهم السلام را هم چون از اولاد فاطمه و از بزرگ ترین مفاخر دودمان رسالت است، با همین روحیه بغض و عداوت اهل بیت مطرح نموده و با آنکه احادیث آن را تخریج نموده و از عهده نقد و تضعیف آنها برنیامده، دست به دامان استبعاد زده است.
جمعی از ارباب تحقیق و دانشمندان اهل سنّت به سخنان ابن خلدون و امثال او پاسخ های دندان شکن داده و خطا و لغزش او اشخاصی چون او به اصطلاح روشنفکر را روشن ساخته اند.
استاد احمد محمّد شاکر، عالم معروف و معاصر مصری در "مقالید الکنوز" می گوید: ابن خلدون از چیزی که به آن علم ندارد، پیروی کرده و خود را در مهلکه انداخته، مشاغل سیاسی و امور دولتی و خدمت امیران و پادشاهان بر او غلبه یافته و گمان کرده: عقیده به ظهور مهدی، عقیده ای شیعی است. در مقدمه فصل طویلی نگاشته و در تناقض گویی های عجیب افتاده و غلط های روشن کرده است.
سپس استاد شاکر، بعضی از غلط های او را نقل کرده و می گوید: او احادیث مهدی را تضعیف کرده، برای کفر و روش سیاسی خاصی که داشته _ تا اینکه می گوید: _ این فصل از مقدّمه ابن خلدون پر است از غلط های بسیار در نام های رجال و علل احادیث، البته نباید احدی به آن اعتماد کند.
استاد احمد بن محمّد صدیق، کتابی در ردّ ابن خلدون در این موضوع به نام "ابراز الوهم المکنون عن کلام ابن خلدون" نوشته و به طور مشروح به او پاسخ داده و او را مبتدع شمرده است.
هرچند آقایان علمای اهل سنّت به این سخنان یاوه، جواب داده و ثابت کرده اند: عقیده به ظهور مهدی، عقیده اسلامی خالص و مورد اجماع و اتّفاق امّت است، در مقام توضیح می گوییم:
1. هر فکر و عقیده ای که از شیعه باشد، فکر و عقیده اسلام است و شیعه جز عقاید اسلامی، فکر و عقیده دیگری ندارد. مدرک و مستند عقاید شیعه کتاب و سنّت پیغمبر صلی الله علیه و آله است. بنابراین امکان ندارد که عقیده ای عقیده شیعه باشد و عقیده اسلامی نباشد.
2.عقیده به ظهور مهدی، اختصاص به شیعه ندارد و چنانچه علمای اهل سنّت نیز بر آن اتّفاق دارند، عقیده اسلامی خالص است.
3.شما اسلامی بودن عقیده را از چه راه تشخیص می دهید؟! آیا اگر آیاتی از قرآن مجید به آن تفسیر شده باشد، آن عقیده، عقیده اسلامی نیست؟
اگر احادیث صحیح و معتبر و متواتر که در کتاب های اهل سنّت روایت شده، آن را ثابت سازد، آن عقیده، عقیده اسلامی نیست؟
اگر صحابه و تابعین و تابعینِ تابعین به آن معتقد باشند، آن عقیده اسلامی نیست؟
اگر شواهد و حوادث تاریخی همه صحّت آن عقیده را تأیید کرده و برساند که آن عقیده، عقیده مقبول عموم ملّت اسلام بوده است، باز هم آن عقیده را اسلامی نمی دانید؟
اگر در موضوع مهدی، محدثینی مانند ابی داود صاحب سنن، یک کتاب به نام "کتاب المهدی" و عالمی مانند شوکانی کتابی به نام "التوضیح" و دیگران از مشهورترین علما کتاب های دیگر نوشته باشند و در کتاب های اسلامی که در قرن اوّل هجرت تألیف شده، این عقیده مذکور باشد، باز هم این عقیده اسلامی نیست؟
پس شما بگویید: ملاک و میزان یک عقیده اسلامی چیست؟ تا ما با آن میزان به شما جواب بدهیم؛ ولی شما می دانید و همه مسلمانان می دانند که غیر از آنچه برشمردیم، راه دیگر برای شناخت عقاید اسلامی نیست و از همه این راه ها، اسلامی بودن عقیده به ظهور مهدی ثابت و مسلّم است، خواه شما بخواهید و خواه نخواهید.

مبنع:نوید امن وامان نوشته آیت الله گلپایگانی ص271-263

مخالفان امام زمان عجّل الله فرجه در زمان  ظهور
امام صادق علیه السلام فرمود:
«آن قائمنا اذا قام استقبل من جهله الناس  اشد   مما استقبله رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم من جهّال الجاهلیّه. فقال و ک یف ذلک؟
قال علیه السلام: انّ رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم اتی الناس و هم یعبدون الحجاره و الصور و العیدان و الخشیب المنحوتع, و انّ قائمنا اذا قام اتی الناس و کلّهم علیه کتاب الله و یختج علیه به.
ثم قال علیه السلام: اما و الله لیدخلنّ علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحرّ و القرّ»
زمانی که امام زمان (عجّل الله فرجه) ظهور می کند, با مردم نادانی مواجه می شود که جهل ونادانی آنها شدید تر و بدتر  از جاهلان و زمان پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است.
فضیل به امام صادق علیه السلام می گوید:چگونه ممکن است؟
آن حضرت علیه السلام می فرماید:زمانی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم به رسالت م بعوث شد, مردم سنگ های معمولی و سنگ های سخت و بت های تراشیده و چوب های تراشیده را می پرستیدند. اما وقتی حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجهُ) ظهور می کند با آنکه او امام معصوم و قرآن ناطق است همه مردم قرآن را بر عکس امام زمان (عجّل الله فرجهُ) تفسیر می کندد, و به وسیله قرآن بر علیه آن حضرت دلیل می آورند(هر چند رای و نظر حضرت ولی عصر عجّل الله فرجهُ باشد, مرد مخالف نظر ایشان رای می دهند.)
بعد امام صادق علیه السلام فرمود: به خدا قسم امام زمان (عجّل الله فرجهُ) عدالت را در درون منازلشان وارد می سازد, همانطوری که گرما و سرما وارد می شود.
و باز آن حضرت علیه السلام فرمود: «آن القائم یلقی فر حربه ما لم یلق رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم»
 حضرت ولی عصر (عجّل الله فرجهُ) در جنگ ( با مخالفان) با مشکلاتی رو به رو خواهد شد که رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم با آن روبرو نشد.
بعد آن حضرت علیه السلام فرمود: «و آن القائم یخرجون علیه فیتاوّلون علیه کتاب الله و یقاتلونه علیه »
روشنفکران و برخی علما بر علیه او قیام می کنند و قرآن را بر علیه و برخلاف نظر ایشان تأویل و تفسیر می کنند و به وسیله قرآن با او به جنگ و مبارزه بر می خیزند.
امام باقر علیه السلام فرمود:
« ان صاحب الامر لو قد ظهر لقی من الناس مثل مثل ما لقی رسول الله الله صلّی الله علیه و آله و سلّم  (و اکثر)»
امام زمان (عجّل الله فرجهُ) هنگامی که ظهور می کند, همانطوری که رسول خدا الله صلّی الله علیه و آله و سلّم نسبت به مردم و مخالفان با مشکلات مواجه شد , آن حضرت (عجّل الله فرجهُ) هم با مشکلات رو به رو است, بلکه ناراحتی های ایشان بیشتر خواهد بود.
منبع:کتاب پاسخ به پرسش های جوانان جلد اول نوشته اسد الله محمدی نیا,ص409-411

ریشه های مهدی ستیزی
نفی مهدویت و ستیز با این آرمان بزرگ الهی و انسانی، عوامل و ریشه های گوناگونی دارد که شناخت آن ها می تواند شیعیان را در برابر خطرِ تأثیرپذیری از شبهات دشمن، ایمن سازد و مهدی باوران را برای مقابله این هجوم فرهنگی سیاسی، آماده تر کند. برخی ریشه ها و زمینه های مهدی ستیزی عبارتند از:

۱. جهل و نادانی
در اسلام، ریشه بسیاری از مخالفت های مردم با پیامبران، نادانی آن ها دانسته شده است.
امیرالمومنین علیه السّلام فرموده است: «النّاس أعداء ما جهلوا؛ (1) مردم با آنچه نمی دانند، دشمن هستند».
تاریخ اسلام موارد فراوانی را از برخورد جاهلانه مردم غیرمسلمان و مسلمان با اسلام و اولیا آن، ثبت کرده است که از نمونه های روشن آن، برخورد خوارج با امیرالمومنین علیه السّلام است.
در مبحث مهدویت نیز گاهی نادانی و ناآگاهی از مقام امامت و صفات امام و اهداف و آرمان های موعود منتظّر، سبب دشمنی و ستیز با فرهنگ مهدویت و انتظار شده است. وقتی کسی از امام مهربانی، چهره خشن و خونریزی را در ذهن خود ترسیم کرده، ظهور او را آغاز جنگ و وحشت و ناامنی می داند، در جبهه مقابل امام قرار می گیرد.

۲. دنیاخواهی و منفعت طلبی
مهدویت جریانِ زمینه ساز عبودیت و بندگی خداست و امام مهدی علیه السّلام آن موعود الهی است که به همه ستم ها، حق کشی ها و هوس های حرام، پایان داده، به جای بی عدالتی ها، دادگری و عدالت را در رواج ایجاد خواهد داد.
بدیهی است آن ها که برای انسان و جهان، هدفی جز خور و خواب و شهوت نمی بینند با هر حقیقتی که با هدف دنیایی آن ها منافات داشته باشد، مخالفت و دشمنی می کنند.
امروز، دنیای استکبار که غرق در مادیّت و شهوات رانی است می کوشد که همگان را با همین لذات پست، از سعادت و آخرت غافل کند، تا هرچه بیشتر بر منابع مادّی زمینی مسلّط شود. و روشن است که با این دیدگاه نمی تواند جریان حاکمیّت ارزش های معنوی را که ره آورد حکومت مهدی علیه السّلام است، بپذیرد و با انواع وسائل به ستیز با فرهنگ مهدویت و انتظار می پردازد. به ویژه که دشمنان می دانند که مهدویّت، جریانی است که انسان ها را به نفی هر گونه سلطه و ظلم فرا می خواند و در همین روزگار غیبت نیز منتظران را به سوی اهداف حکومت جهانی مهدی علیه السّلام که عدالت محوری و حق طلبی است دعوت می کند.
جریان های مدّعی مهدویّت و بابیّت و ارتباط با امام زمان نیز بیشتر برای کسب شهرت و جلب منفعت به میدان ستیز با امام مهدی علیه السّلام پا می گذارند.

۳. تعصّب باطل
اسلام پیوسته انسان را به تفکر و اندیشه دعوت کرده است. قرآن نیز ارزش آدمی را به تعقّل و خردورزی او دانسته است (2) و افرادی را که به دلیل تعصّب باطل بر راه غلط نیاکانشان، پافشاری می کنند نکوهش کرده است. (3)
بخشی از دشمنی ها با جریان مهدویت، ریشه در همین خصلت زشت دارد. وهابیت که خود را به اسلام نسبت داده است با نفی سایر مذاهب اسلامی هر عقیده ای جز عقاید خود را باطل می شمارد. وهابیت با این تعصّب کور و باطل به عقاید شیعه حمله کرده، به ویژه مهدویت شیعی را تخریب و تحریف می نماید و در یک ستیز دامنه دار و آشکار در رسانه های گوناگون به دشمنی با این حقیقت قرآنی می پردازد.

۴. خودمحوری و استکبار
مستکبران عالم که به دنبال سلطه بر مستضعفان و سرنوشت آن ها هستند که با جریان مهدویت که جریان مبارزه با ظالمان و ستم گران است دشمنی می کنند و این دشمنی به دلیل خوی استکباری و روحیه ستمکاری آن هاست.
مقام معظم رهبری – مد ظله – در این باره فرموده است:
قدرت های استکباری، خواهان غفلت و خواب آلوده بودن و نیز عدم تحرک ملت ها هستند و چنین وضعی را بهشت خود می دانند؛ اما انتظار فرج، موجب می شود که انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد به وضعی بهتر دست پیدا کند. (4)

پی‌نوشت‌ها:
1. نهج البلاغه، کلمات قصار، ش ۱۷۲٫
2.سوره بقره: ۱۶۴؛ سوره یوسف: ۲؛ سوره آل عمران: ۱۹۱٫
3. سوره بقره: ۱۷۰؛ سوره مائده: ۱۰۴؛ سوره انبیاء: ۵۳٫
4. فصلنامه علمی – ترویجی انتظار موعود، ش ۲، ص ۳۸٫

منبع مقاله :
نگین آفرینش (۲) (درسنامه دوره عمومی ‌معارف مهدویت)، مؤلفان: محمد امین بالا دستان، محمد مهدی حائری پور و مهدی یوسفیان، ناشر: انتشارات بنیاد فرهنگ حضرت مهدوی موعود، چاپ ۱۱، بهار ۱۳۹۴٫