ساعت و تاريخ

پرچم ایرانفارسی | Arabic | English بایگانی آذر ۱۳۹۷ :: دوازدهمین امام

۳۰ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

خطا و اشتباه امام زمان ارواحنا فداهاه

منشأ این توهم، ممکن است سه امر باشد: یکى تفاوت نهادن بین ائمه‏ (ع)؛ دوم، خردسالى ایشان هنگام شروع امامت؛ و دیگرى، طول عمر ایشان. اگر امر اول سبب طرح این سؤال باشد باید گفت: تمامى دوازده امام ‏(ع) از دیدگاه شیعه نور واحده‏اند و بین ایشان از جهت شرایط امامت تفاوتى نیست، پس خواستگاه همه، اصلاب و ارحام مطهره مى‏باشد و از سن طفولیت تا هنگام مرگ مطهّر و از هرگونه سهو و نسیان و عصیان در امان‏اند. و اگر منشأ سؤال مورد دوم باشد، نیز باید توجه داشت که خردسال بودن ایشان، بسان خردسالى دیگران نیست و از سن طفولیت در حصن عصمت اله محافظت مى‏شوند و در آن زمان تا بلوغ نیز از هرگونه سهو و نسیان و عصیان در امان بوده‏اند. کهولت و فرسودگى جسمى و ذهنى و روحى نیز به سبب طول عمر، عارض ایشان نمى‏گردد تا به خاطر ضعف پیرى، به سهو و نسیان افتاده و دچار عصیان گردند.
از این رو فرض عصیان و نسیان براى ایشان، فرض غلطى است و هیچ حادثه‏اى هم گزارش نشده که موهم این امور باشد! پس نباید ائمه ‏(ع) را با سایر افراد بشرى مقایسه و احکام سایرین را به ایشان نیز سرایت داد.
بر خلاف سایر ادیان و سایر فرق اسلامى، شیعه معتقد به عصمت انبیا (ع) در کل عمر آنان از طفولیت تا کوچ از دنیا و نیز عصمت ائمه‏ (ع) در تمامى ادوار زندگى ایشان است.
مراد از عصمت، ملکه‏اى خدادادى است که برخاسته از علم غیبى و شهود غیب و اراده‏ى قوى است و سبب مى‏شود که معصوم از هرگونه خطا و نسیان و عصیان در مراحل فهم و ابلاغ و اجرای وحى (چه به صورت مستقیم دریافت کند، مانند انبیا (ع) و چه به صورت غیر مستقیم، مثل ائمه ‏(ع) مصون و محفوظ باشد تا هدایت الاهى بدون هیچ دخل و تصرفى در اختیار بشریت قرار گرفته و در میان ایشان به اجرا گذاشته شود تا همه امکان صعود به قله ی انسانیت را داشته باشند. این هدف عصمت آن گاه تأمین مى‏شود که در کل ادوار زندگى جریان داشته باشد و إلا به بُعد ولایى و هدایتى نبى یا امام خلل وارد کرده و جایگاه ایشان از قلوب ساقط شده، و وحى دست نخورده به مردم نمى‏رسد و یا به غلط تبیین و تفسیر گردیده و هدایت مترتب نخواهد شد.
امام مهدى (عج) که امامت ایشان از راه‏هاى گوناگون به اثبات رسیده است از این قانون مستثنى نمى‏باشند، لذا امامت ایشان مستلزم عصمت حضرتش در کل ادوار زندگى از بدو تولد تا آخر عمر مى‏باشد و جایى براى فرض وقوع خطا و اشتباه در فکر و عمل او باقى نمى‏ماند.
 درک مقام و منزلت حضرت مهدی به طور کلى و عصمت و علم ایشان خصوصاً، امرى بس بعید است. از این رو باید به عجز خود اعتراف کرد، از مقایسه ی ایشان با انسان‏هاى عادى اجتناب کنیم. امام على (ع) مى‏فرمایند: “مانا امر ما مشکل و سخت است، (پس) آن را متحمل نمى‏شود، مگر مؤمنى که خدا قلب او را براى ایمان به غیب آزموده است و جریان ما را نمى‏پذیرد مگر سینه‏هاى امانتدار و عقل‏هاى بردبار.” [۱] نیز مى‏فرمایند: “یچ یک از این امت را نمى‏توان با خاندان پیامبر (ص) مقایسه نمود؛ زیرا آنان که پرورده‏ى نعمت هدایت اهل بیت ‏(ع) پیامبرند، با آنان برابر نخواهد بود، زیرا ایشان اساس دین و ستون‏هاى استوار یقین مى‏باشند و…” [۲]
 همچنین امام رضا (ع) ضمن حدیثى طولانى مى‏فرمایند: “… امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالى‏تر و مکانتش رفیع‏تر و عمقش ژرف‏تر از آن است که مردم با عقل خود به آن برسند یا به آراءشان حقیقت آن را دریابند و یا به انتخاب خود، امامى منصوب کنند… آیا گمان مى‏برید که امام در غیر خاندان رسول خدا (ص) یافت شود؟!… در اینجا خردها گم گشته… و اندیشمندان نادان و شعرا وامانده و اُدبا ناتوان و سخندانان درمانده‏اند که بتوانند یکى از شئون و فضایل امام را توصیف کنند و همگى به عجز و ناتوانى معترفند.” [۳] فرض وقوع خطا و نسیان و عصیان یا در خردسالى انسان است که هنوز در مرحله ی علم و اراده پیشرفتى نداشته و به سبب جهالت و ضعف خود لغزش‏هایى را مرتکب مى‏شود، یا بر اثر شهوات و امیال حیوانى بر عقل و اراده در دوره ی میانسالى است و یا در اثر غلبه ضعف و فتور روحى و جسمانى در پیرى است. در حالى که امام (ع) در هر سه مرحله با امداد إله، محافظت مى‏گردد تا بتواند نقش امامت و رهبرى و زعامت امت را به خوبى ایفا نماید و علم وافر غیبى و اراده‏اى الاهى را از همان طفولیت تا آخر با خود دارد. از این رو شروع امامت، امام مهدى (عج) از دوران خردسالى (۵ سالگى) مستلزم عروض لغزش‏هایى در دوران قبل از بلوغشان نمى‏شود [۴] . در دوران بلوغ تا سن کهولت نیز در کنف حمایت اله و برخوردار از علم یقینى به مبدأ و معاد و اراده‏ى قوى هستند، پس با اختیار خود مرتکب هیچ گونه اشتباه و عصیانى به عمد یا به سهو نمى‏شوند. گذر عمر ایشان از هزار و اندى سال نیز نمى‏تواند، سبب ضعف و فتور در عقل و ایمان و جسم ایشان گردد؛ زیرا چنان که گذشت نباید ایشان را با دیگران مقایسه کرد. به علاوه احادیث کثیرى داریم دالّ بر این که ایشان هنگام ظهور نیز (و لو صدها سال دگر به تأخیر افتد) در سن ۴۰ سالگى و به صورت جوانى شاداب و سرزنده مى‏باشند. [۵]
 در سیر و تواریخ یا برخورد برخى از انسان‏ها در غیبت کبرى با ایشان نیز موردى که دالّ بر صدور اشتباه عمدى یا سهوى از ایشان باشد، گزارش نشده است، تا در صدد پاسخ گویى و توضیح آن برآییم، بلکه با مطالبى که گذشت، چنین گزارشى در آینده نیز محال است!
در ادامه دعاى مأثور از امام رضا (ع) “اللهم ادفع عن ولیک…” مى‏خوانیم: “… همانا او “امام زمان (عج)” بنده تو است که تو او را براى خود برگزیده‏اى و براى اطلاع از غیب خود انتخاب کرده‏اى و او را از گناهان نگهداشته و از عیوب مبرّا نموده‏اى و از هر لغزشى پاک و از هر پلیدى سالم نگهداشته‏اى. پروردگارا، ما روز قیامت براى او شهادت مى‏دهیم که همانا او هیچ گناهى ننموده و به هیچ حرامى اقدام نکرده و مرتکب معصیتى نشده است و طاعتى را ضایع و حرمتى را هتک و فریضه‏اى را به غیر آن تبدیل نکرده و شریعت تو را تغییر نداده است و همانا او هدایتگرى است که (به دست تو) هدایت یافته و پاک سرشت و پرهیزکار و مبرا از عیوب و آراسته به کمالات و مورد رضایت تو و پاک و مطهر است… .” [۶]
چنانچه به طور کلى نسبت به همه ی ائمه‏(ع) پس از شهادت به توحید و نبوت رسول اللَّه (ص) چنین شهادت مى‏دهیم: “و شهادت مى‏دهم که شما امامان راهنما، هدایتگر، معصوم، گرامى، مقرب درگاه خدا، پرهیزکار، راستگو، برگزیده، مطیع امر خدا، اقامه کننده ی امر او، عامل طبق اراده ی او، رستگار به کرامت او هستید. خداوند شما را براى علمش برگزید و بر اطلاع شما از غیبش راضى شد و بر اطلاع بر اسرارش شما را انتخاب نمود و شما را با قدرتش برترى بخشید و با هدایتش عزیز نمود… . و راضى شد که شما جانشینان او در زمین باشید… . خدا شما را از لغزش‏ها حفظ کرد و از فتنه‏ها در امان داشت و از پلیدى‏ها پاک کرد و از شما اهل بیت عیوب را برطرف و شما را پاک و مطهر نمود به تطهیر خاصى… .” [۷]
“پروردگارا، تنها تویى که همّ و غم را مى‏گشایى و اگر مضطرى تو را بخواند اجابت مى‏کنى و گرفتاران را از غصّه ی بزرگ نجات مى‏دهى! پس گرفتارى را از ولیّت برطرف نما و او را چنان که ضمانت نموده‏اى در زمینت خلیفه گردان و ما را از دشمنان و اعدا و اهل کینه و بغض بر اهل بیت ‏(ع) پیامبرت قرار مده، ما از این امور به تو پناه مى‏بریم، پس ما را نجات بخش. پروردگارا، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را از رستگاران و مقربان درگاهت در دنیا و آخرت قرار ده. امین رب العالمین.”


منابع و مآخذ:
۱ – حرانى، حره بن على، ترجمه، احمد حبشى، تحف العقول.
۲ – سید رضى، ترجمه، محمد دشتى، نهج البلاغه.
۳ – صافى، لطف اللَّه، منتخب الاثر.
۴ – قمى، شیخ عباس، مفاتیح الجنان.
۵ – کیا شمشکى، ابوالفضل، ولایت در عرفان.
۶ – مختارى مازندرانى، محمد حسین، امامت و رهبرى.
 منبع:سایت ثقلین

[۱] نهج البلاغه، ترجمه، محمد دشتى، ص ۳۷۳، خ ۱۸۹، بند ۴، با کمى تصرف.
[۲] همان، خ ۲، ص ۴۵.
[۳] اصول کافى، ج ۱، باب نادر جامع فى فضل الامام و صفاته و نیز تحف العقول، سخنان امام رضا علیه السلام.
[۴] نک: سؤال ۲۸۵ و ۱۰۶۸٫
[۵] صافى، لطف اللَّه، منتخب الاثر، ص ۳۵۲ – ۳۵۱.
[۶] قمى، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، دعا براى امام زمان (عج).
[۷] همان، آخر مفاتیح الجنان، دعا در غیبت امام زمان (عج).
کلمات کلیدی: ائمه اطهار ، ائمه اطهار(ع) ، اشتباه امام زمان ، اشتباه امام زمان(عج) ، اهل بیت ، اهل بیت علیهم السلام ، اهل بیت(ع) ، پرسش و پاسخ ، پرسش و پاسخ پیرامون چهارده معصوم ، چهارده معصوم ، چهارده معصوم(ع) ، خطا و اشتباه امام زمان ، خطا و اشتباه امام زمان(عج) ، خطای امام زمان ، خطای امام زمان ارواحنا فداه ، خطای امام زمان(عج) ، دوازده امام

سه گروه مدّعی مهدویّت – گروه اول

سه گروه مدّعی مهدویّت – گروه اول
ا زتاریخ این واقعیت دریافت می گردد که برخی از کسانی که مهدویّت بدانان نسبت داده شده است, نه از سوی خود آنان سرچشمه گرفته و نه خود بدان ادّعا راضی بودند, بلکه یاران و پیروان آنان چنین عنوانی را به آنها داده و این اندیشه را در آ« روزگاران در میان گروه هایی و در مراکز گسترش دادند. البته بجا بود که خود آنان چنین ادّعا های درغین و نسبتهای نادرست را بشدّت نفی کنند. اما روشن نیست که چرا خود آنان در برابر این عنوان ساختگی , فریاد اعتراض بلند نکردند و پیروان آنان کوشیدند تا برخی علائم و نشانه های حضرت مهدی علیه السلام را که انبود روایات آمده است به این چهره  ها تطبیق و تفسیر نمایند.
برای  نمونه از این گروه می توان بدین چهره ها اشاره کرد:
1.محمد حنفیّه
درروایاتی که از پیامبر گرامی صلیّ الله علیه و آله وسلّم در مورد امام عصر علیه السلام رسیده است از جمله این روایت است که می فرماید:«ان المهدی اسمه اسمی..»
یعنی :مهدی نجات بهش ,همنام من است.
یاران و پیروان «مختار با چنگ انداختن به این روایت پیامبر ,«محمد حنفیه» را مهدی نجات بخش عنوان دادند و روایت را بدو منطبق ساختند.
با اینکه پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم دردهها روایت , نشانه های دیگری را برای آن حضرت برشمرده است که جز خود آن گرامی , همه فاقد آن نشانه ها و علائمند.
به قول شاعر عرب باید به آنان گفت:
قل للذی یدّعی فی العلم فلسفه  خفظت شیئاً و غ ابت عنک أشیاء
به آن عنصر گزافه گو که در قلمرو دانش, ادعای ژرف نگری می کند و می پندارد همه چیز را می فهمد, بگو ! تو چیزی را  حفظ کرده ای امّا چیزهایی از نظرت غایب شده است و آنها را نمی دانی.
2. زید,فرزند امام سجّاد
در روایت دیگری ازپیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم آمده است که:
«ان المهدی من ولید الحسین و انّه بخرج با لسیف و انّه  ابن سبیّه>»
یعنی:مهدی علیه السلام از فرزندان حسین علیه السلام است و او با شمشیر بپا می خیزد و مادرش بهترین کنیزان خواهد بود.
هنگامی که «زید» فرزند امام سجّاد بر ضد دستگاه پلید امویان قیام  کرد, پیروان او ادّعا کردند که همان مهدی نجات بخش است , چرا که اوّلا از نسل حسین علیه السلام علیه السلام است و ثانیاً شهادمتمندانه قیام کرده و ثالثاً از سوی مادر, فرزند اسیر است.
امّا آنان از یاد بردند که  پیامبر گرامی صلّی الله علیه و آله وسلّم در انبوه روایات در نوید از مهدی علیه السلام و ترسیم نشانه های او از جمله می فرمود:«الائمه بعدی اثنا عشری , تسعه من صلب الحسین , تاسعهم قائمهم.»
یعنی :امامان پس از من دوازده نفرند, نه نفر آنان از نسل فرزندم حسین خواهند بود و نهمین آنان قائم آل محمد است.
و جناب زید , نهمین امام از نسل پاک حسین علیه السلام نبود تا مهدی نجات بخش باشد.
اما پیروان انقلاب زید , بخاطر جلب توجهّ توده ها و تسخیر عواطف و احساسات مذهبی و به انگیزه های نفسانی خویش , به این ادّعای دروغین دست یازیدند.
و هنگامی که زید به شهادت رسید و به دار آویخته شد یکی از شعرای اموی تبار ضمن اشعاری , آنان و ادّعایشان را به باد تمسخر گرفت که:
صلنبا لکم زیداً علی جذع نخله   ولم نر مهدیّا علی الجذع یصلب
یعنی : ما قهرمان شما زید را بر شاخه نخل به دار آویختیم و هرگز ندیده بودیم که مهدی نجات بخش خود به  چوبه  دار آویخته شود.
و بدینوسیله این عنصر کینه توز و بد زبان با نا سزا گویی و شماتت به زید شهید, به اصل اندیشه و عقیدۀ به مهدی علیه السام که ریشۀ قرآن و روایی دارد, اهانت روا داشت و اصل مهدویّت را به باد تمسخر گرفت.
و سرانجام مذهب«زیدّیه » بوجود آمد و از آن روزگار تاکنون به حیات خویش ادامه داد که پیروان آن بیشتر در «یمن» هستند و متأسفانه  از مذهب شیعه و راه و رسم اهل بیت علیه السلام جدا شده و در فقه و اصول و فروع از مذاهب دیگری پیروی می کنند.
زیدیها , متاسفانه در برابر امامان معصوم علیه السلام مواضع ناستوده و ناپسندی دارند که بسیار شایسته است به اصل و نسب و اصالت و نسب و اصالت خویش بازگردند و در مذهبشان به راه و رسم و مذهب خاندان پاک پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم تمسک بجویند , به راه و رسم آسمانی و افتخار آفرین کسانی که خدا و پیامبرش به همگان , فرمان پیروی از آنان را داده اند؛به همان مذهبی که در آغاز راه برآن بودند , به مذهب شیعه و امامام معصوم علیه السلام.
3. محمد بن عبد الله محض
پس از گذشت  سالها از انقلاب زید, فرزند امام سجاد علیه السلام , محمّد , فرزند عبد الله  که به «محمد بن عبد الله محض» معروف گردید, دیده به جهان گشود. او از نواده های حضرت مجتبی علیه السلام بود به همین جهت فرصت طلبان و عناصر زور پرست با استفاده از فرصت , او را مهدی نجات بخش لقب دادند ویک روایت ساختگی را که می گوید:«المهدی ... اسم ابه اسم ابی...»
یعنی :مهدی از فرزندان من است, نام او نام من و نام پدرش نام پدر من است....
آری! آنان این روایت ساختگی را بر او تطبیق کردند, با اینکه می دیدند این روایت با صدها روایت مسلّم و قطعی مخالف است که حضرت مهدی علیه السلام را , فرزند حضرت عسگری و دوازهمین جانشین پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم و نهمین امام از نسل حسین علیه السلام معرّفی می کند.
امّا فرصت طلبان با وانهادن همۀ روایات پیابر صلّی الله علیه و آله وسلّم به این روایت ساختگی چنگ انداختند و آن را به «محمّد بن عبد الله محض» تطبیق دادند و آنگاه او را « نفس زکیّه» نامیدند و برخی از مردم نیز با او دست بیعت فشردند.
خنده دار اینکه پدر او نیز با پسرش به عنوان بیعت با مهدی نجات بخش دست بعیت داد و نیز از کسانی که با او دست بیعت فشرد « منصور دوانیقی» بود که پس از تشکیل حکومت عباسی , بیعت خویش را نقض کرد و پایه های مهدویّت محمد بن عبدالله فرو ریخت.
منبع:کتاب امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور نوشته آیت الله فقید سید محمد کاظم قزوینی ص566-570

بیایید بیشتر در انتظار باشیم.

بیایید بیشتر در انتظار باشیم


چگونه دولت ها و قدرتها در برابر امام زمان سر فرو  می آورند؟

این سؤال، سر آمد سؤالاتی است که درباره ظهور امام زمان علیه السلام مطرح است.
بیشتر مردم می پرسند: چگونه حکومت ها در مقابل امام زمان علیه السلام، سر تسلیم فرود می آورند؟ چگونه امام زمان علیه السلام بر این دولت ها و حکومت ها پیروز می گردد؟ موضع حکومت ها و دولت های بزرگ راجع به امام زمان علیه السلام چه خواهد بود؟
این موضوع بسیار حساسی است و جواب آن، احتیاج به شرح و توضیح دارد که ما، آن را بیان می کنیم:
حکومت ها، همیشه از تک، تک افراد جامعه تشکیل می شود تا هیئت حاکمه شکل گیرد و طبیعی است که هر یک از این افراد، امور و وقایع اطراف خود را به گونه ای می فهمند و درک می کنند.
حکومت ها به سلاح ها و مهمات تکیه دارند و این سلاح ها در دست ارتش هر کشور از درجه دار کوچک تا فرماندهان است؛ حکومت ها نیز به نیروهای مسلح خود همچون پلیس، نیروی انتظامی و ارتش مردمی تکیه دارند. و اینها چیزهایی هستند که حکومت ها به آنها تکیه می کنند و به وسیله آنها قدرتمند می شوند و با دشمنان می جنگند؛
پس هنگامی که این وسایل فرمانبردار و تحت امر حکومت ها نباشند، آن وقت این حکومت ها چه می کنند؟
وقتی که این وسایل با هیئت حاکم هر کشوری، همفکر و هم عقیده نباشند چه خواهد شد؟
حکومت ها بیشتر از اینکه از ارتش دشمن بترسند از ارتش خود می ترسند؛ چون با ارتش کشور خود، ممکن است بر ارتش کشورهای دیگر پیروز شوند؛ ولی اگر همگی یا بیشتر ارتش کشورِ خود، شورش کنند، چگونه می توان در مقابل آنها ایستاد؟
حکومت ها، هیچ وسیله ای برای مقابله با نیروهای مسلح خودی - که شورش کرده اند - ندارند.
بله، تنها راه مقابله با چنین نیروی مسلحی، یاری خواستن از عموم مردم است و اگر مردم نیز به نیروهای مسلح بپیوندند و ضد حکومت یکصدا شوند، حرکت حکومت، محکوم به شکست است.
در گذشته احادیثی از پیامبرصلی الله علیه وآله بیان کردیم که مهدی علیه السلام با شمشیر قیام می کند؛ این جمله، وسیله ای شده تا برخی، آن را به استهزا بگیرند و بگویند: شمشیر در مقابل سلاح های مرگبار و کشنده امروزی چه کاری انجام می دهد؟
سلاح های مرگباری همچون انواع بمب ها، موشک های دوربُرد، تانک ها، مسلسل ها، هواپیماها و دیگر ادوات جنگی دریایی، زمینی و هوایی.
برای جواب به این سئوال، باید مقدمه ای مفید و ضروری را بیاوریم:
این مطلب ثابت شده، که خداوند، عیسی علیه السلام را به آسمان ها برده است، چرا که آیه ذیل، اعتقاد به کشته شدن مسیح علیه السلام را رد می کند:
«وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ، مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِیناً* بَل رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ» «گفتند: ما، مسیح، پسر مریم و پیامبر خدا را کشتیم. در حالی که او را نکشتند و به صلیب نکشیدند؛ بلکه برای آنها مشتبه ناک شد و کسانی که درباره او اختلاف داشتند در تردید بودند و به آن یقین نداشتند و فقط از گمان، پیروی می کردند. آنها، یقیناً مسیح علیه السلام را نکشتند؛ بلکه خداوند او را بالا برد.»
احادیث راجع به صعود عیسی بن مریم علیه السلام به آسمان زیاد است؛ او در آسمان، زنده است، زندگی می کند و بیش از هزار و نهصد سال از صعود او به آسمان می گذرد.
این احادیث به این مطلب تصریح می کنند که عیسی بن مریم علیه السلام، هنگام ظهور امام زمان علیه السلام از آسمان به زمین نزول خواهد کرد و در نماز به او اقتدا می کند و پشت سرش نماز می خواند.
پس این حکمت کامل و تدبیر بزرگ الهی را بنگر، آن جا که عیسی بن مریم علیه السلام به آسمان می رود و برای چنین روز و هدف بزرگی، ذخیره می شود.
سؤالی در این جا مطرح می شود این است که: فایده و حکمت نزول عیسی بن مریم علیه السلام به زمین، هنگام ظهور امام زمان علیه السلام چیست؟ چه رابطه ای بین نزول او از آسمان و ظهور امام زمان علیه السلام وجود دارد؟
چه مناسبتی بین این دو حادثه وجود دارد؟
همگی یا بیشتر رؤسا و مردم دولت های اروپایی، آفریقایی و آمریکایی مسیحی هستند.
عقیده مسیحیان درباره عیسی بن مریم علیه السلام، مشهور و معروف است که در قرآن یاد شده است؛ خداوند متعال می فرماید: «وَقَالَتِ النَّصَارَی الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ» «و نصاری گفتند: مسیح، پسر خداست.»
«وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَاعِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ ءَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلهَیْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ» «زمانی که خدا فرمود: ای عیسی بن مریم! آیا تو به مردم گفتی که مرا و مادرم را جز خدا به خدایی گیرند. گفت: منزهی تو، مرا نسزد که چنین سخن نابحقی بگویم، اگر آن را گفته بودم، تو آن را می دانستی که تو از باطن من آگاهی و من از سرّ تو آگاه نیستم؛ همانا تویی که به همه اسرار غیب جهانیان (کاملاً) آگاهی.»
خداوند عزوجل فرمود:«لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ» «به تحقیق کسانی که گفتند: خدا، همان مسیح بن مریم است، کافر شدند.»
در زمان ما، کتاب های گمراه کننده ای را می یابیم که مبشران مسیحی، آنها را پخش می کنند که این دروغ ها را تصریح می کنند مثل این سخنشان: عیسی پروردگار است. او خدای نجات دهنده است. و امثال این کلمات کفرآمیز، خداوند از آنچه اینها می گویند، برتر و والاتر است.
پس زمانی که مسیحیان بشنوند، عیسی بن مریم علیه السلام از آسمان نزول کرده، به امام زمان علیه السلام اقتدا نموده است، آیا در عالم، حکومت یا مردم مسیحی ای پیدا می شوند که با امام زمان علیه السلام بجنگند؟
هرگز! بلکه می بینید که مسیحیان، زیر پرچم امام زمان علیه السلام داخل می شوند و به دین اسلام گردن می نهند.
در ادامه، بعضی از احادیثی که به این موضوع اشاره دارند را بیان می کنیم:
امام باقرعلیه السلام فرمود: «فاذا اجتمع عنده عشره آلاف رجل، فلا یبقی یهودی و لا نصرانی الّا آمن به و صدّقه.»
«پس زمانی که هزاران مرد، نزد او جمع شوند، یهودی و نصرانی به او ایمان آورده، او را تصدیق می کنند.»
این روایت به صورت دیگری هم آمده است و آن، این می باشد: «فاذا اجتمع عنده العقد - عشره آلاف رجل فلا یبقی یهودی و لا نصرانی و لا احد ممّن یعبد غیر اللَّه تعالی الّا آمن به و صدّقه و تکون المّله واحده؛ مله الاسلام و کل ما کان فی الارض - من معبود سوی اللَّه تعالی - تنزل علیه نار من السماء فتحرقه.»
«پس هنگامی که نزد او، ده هزار مرد جمع شوند، یهودیان، مسیحیان و کسانی که غیر خدای متعال را می پرستند به او ایمان می آورند و او را تصدیق می کنند و همه، ملت واحدی می شوند؛ ملت اسلام و هر چیزی که بر روی زمین، غیر از خدای متعال را می پرستد، آتشی از آسمان فرود آمده، آن را در آتش می کشد.»
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: «اذا بعث السفیانی الی المهدی جیشاً فخسف به بالبیداء و بلغ ذلک اهل الشام قالوا لخلیفتهم: قد خرج المهدی فبایعه و ادخل فی طاعته و الّا قتلناک، فیرسل الیه بالبیعه.
و یسیر المهدی حتی ینزل بیت المقدس و تنقل الیه الخزائن و تدخل العرب و العجم و اهل الحرب و الروم و غیرهم فی طاعته، من غیر قتال، حتی تبنی المساجد بالقسطنطنیه و ما دونها.»
«هنگامی که سفیانی، لشکری را به سوی امام زمان علیه السلام بفرستد و در زمین بیداء فرو بروند و خبر به اهل شام برسد؛ آنها به خلیفه شان می گویند: مهدی علیه السلام قیام کرده، پس با او بیعت کن و فرمانبردارش باش و الا تو را می کشیم. سپس او گروهی را برای بیعت با مهدی علیه السلام می فرستد؛ آن حضرت علیه السلام همه جا را فتح می کند تا به بیت المقدس می رسد و عرب، عجم، اهل حرب، روم و دیگران، بدون هیچ جنگی، تسلیم او می شوند و مساجد در قسطنطنیه و سرزمین های دیگر ساخته می شوند.»
بنابراین انواع اسلحه ها در برابر ایشان، کاربردی نخواهد داشت؛ زیرا احتیاج به استفاده از آنها نمی شود.
یهودیان، دور امام زمان علیه السلام جمع می شوند؛ امام علیه السلام الواح توراتی - که در بعضی از کوه ها دفن شده - را بیرون می آورد و یهودیان اوصاف و نشانه های مهدی علیه السلام را در آن می بینند؛ پس هیچ یهودی باقی نمی ماند، مگر اینکه مسلمان می شود. امام باقرعلیه السلام فرمود: «و انّما سمّی «المهدی» لانّه یهدی إلی امر خفی و یستخرج التوراه و الانجیل من الارض یقال لها انطاکیه.»
«او «مهدی»علیه السلام نامیده شد برای اینکه به امر نهان، هدایت می شود و تورات و انجیل را از زمینی که به آن انطاکیه گفته می شود، بیرون می آورد.»

منبع:کتاب از تولد تا بعد از ظهور نوشته محمد کاظم قزوینی ص423-418

سه گروه مدّعی مهدویّت – گروه دوم
گروه دوم
اینان کسانی بودند که به انگیزه های فریبکارانه و جاه طلبانه ادّعای مهدویّت نمودند و برای جلب عواطف و احساسات , تخسیر دلها و قلبها و بدست آوردن قدرت و عظمت به دورغ و دجّالگری , خود را مهدی نجات بخش معّرفی کردند.
این گروه بسیارند, از جمله آنان «مهدی عبّاسی » است, پدرش منصور دوانیقی ادّعا کرد که پسرش مهدی عبّاسی , همان مهدی موعود است, با اینکه این عنصر فریبکار پیش از این ادعّا , به محمد بن عبدّالله محض, بعنوان مهدی نجات بخش دست بیعت فشرده بود و او را مهدی نجات بخش می دانست.
راستی که رسواییهای فرصت طلبان و دنیا پرستان و فریب کاران را تماشا کن و بنگر که آنان چگونه با عقاید و اندیشه های و مفاهیم مقدّس , بر اساس هوای دل خویش و طبق شرایط و اوضاع , بازی می کردند!! و هر چند گاهی یکی از آنان طبق هواها , کششها و تمایلات خویش با دستاویز ساختن این اصل عقیدتی و دینی , ظهور می کرد وبه دروغ خود را مهدی نجات بخش عنوان می ساخت.
شگفتا! از بی حیایی این گروه وگزافه گویی اینان که چگونه آشکارا در برابر خدا و خلق به این دروغ رسوا و  فصاحت بار, دست می یازدیدند با اینکه خود به خوبی می دانستند که ادّعایشان دروغی رسول بیش نیست,چرا که امام مهدی علیه السلام را که پیامیر صلّی الله علیه و آله وسلّم  وامامان اهل بیت علیه السلام نوید آمدنش را دادند , دارای صفات ویژه و نشانه ها وعلائم خاصّ و ویژگیهای مشخّص ومعیّن و معلومی است که هیچ دجّال و دروغ پردازی نمی تواند آن روایات و آن ویژگیها را بر خود منطبق سازد و خود را بجای آن امام راستین جا بزند.
 مشهورترین ویژگیهای آن حضرت این است که : او در نقش اصلاحگری بی نظیر است که زمین را سرشار از عدل و داد می کند آن هم پس از آنکه از ظلم و بیداد لبریز گردد.
اینک باید پرسید که: آیا این دروغ پردازان توانستند چیزی از ستم و بیداد جهانی را که جامعه ها و تمدّن و کران تا کران گیتی را فرا گرفته است , از میان بردارند؟»
و عجیبتر از این فریبکاران , آن ابلهانی بودند که ادّعای پوچ و دروغین اینان را باورنمی نمودند و به آنان و بافته های خرافیشان دل بستند با اینکه می دیدند که روایات رسیده از پیامبر وامامان نور علیه السلام در این مورد, براین فریبکاران هرگز تطبیق نمی کند.
این بلاهت و آفت پذیری برخی, هر دلیلی داشته باشد, یک دلیل آن فقدان اندیشه و عقیدۀ صحیح و فقر فرهنگی و دینی است که این آفت پذیران بدان گرفتار بوده و از آن رنج می برند وبه همین دلیل هم  با هر صدایی هماوا می شوند وبا هر بادی به راه می افتند.
منبع:کتاب امام مهدی علیه السلام از ولادت تا ظهور نوشته آیت الله فقید سید محمد کاظم قزوینی ص572-571


طول عمر از نظر ادیان

همه ادیان به اتّفاق از عمر بسیار طولانی جمعی از افراد بشر خبر داده اند.
تورات کتابی که با همین وضع تحریف شده، مورد اعتماد یهود و نصاری است، در سفر تکوین اصحاح 5، آیات 5 و 8 و 11 و 14 و 17 و 20 و 27 و 31 و در اصحاح 9، آیه 29 و اصحاح 11، آیه 10 تا 17 و در موارد دیگر، افرادی را از پیغمبران و دیگران نام برده و عمرهای طولانی هر یک را که متجاوز از چهارصد و ششصد و هفتصد و هشتصد و نهصد بوده، به صراحت بیان داشته است.
علاوه بر این معتقدند: "ایلیا" برای اینکه اَلم مرگ را نبیند، زنده به آسمان مرفوع شد. و "آدام کلارک" مفسّر می گوید: شکی نیست در اینکه ایلیا زنده به آسمان مرفوع شد.
ادیان باستانی دیگر (اگرچه صحّت بعضی از آنها در اصل معلوم نیست یا معلوم البطلان است) مثل زرتشتی و بودایی نیز از عمرهای طولانی جمعی از افراد بشر خبر داده اند و همه قائل به طول عمر، بلکه بقای حیات اشخاصی تا این زمان هستند.

منبع:کتاب نوید امن و امان نوشته آیت الله العظمی لطف اللّه صافی گلپایگانی ص190

عقیده به ظهور مهدی علیه السلام عقیده ای اسلامی است

برخی از کسانی که با تعصب کورکورانه و دشمنی شیعه حقایق دینی و علمی را مطالعه کرده و یا افکار مسموم و آلوده به غرض های سیاسی دشمنان اسلام را ترویج می نمایند، از راه راست و حقیقت پژوهی منحرف شده و در ضمن سخنان و مقالات خود، گاهی عقیده به ظهور مهدی را یک عقیده شیعی معرفی کرده و از اینکه آن را عقیده ای اسلامی که مورد قبول سایر فِرق اسلام بدانند، خودداری می کنند.
پاره ای هم علاوه بر تعصّب و نفاق، در اثر کم اطّلاعی از تاریخ و حدیث و تفسیر و رجال، و عدم تبحّر و تحقیق در مسایل اسلامی و آشنایی مختصر با علوم مادّی عصری، می خواهند به تمام مسایل دینی از دریچه علل و اسباب مادّی نگریسته و آنچه را نتوانستند به علل مادّی مستند سازند و از درک راز و فلسفه آن عاجز شدند، تأویل و تحریف می نمایند و یا از اساس انکار می کنند.
از این رو در کُنج اتاق در بسته خود می نشینند و قلم به دست می گیرند و در مسایل اسلامی و دینی که از حدود مطالعاتشان خارج است، گستاخانه اظهار نظر نموده و حقایق مورد اتفاق مسلمین را که از آیات و احادیث گرفته شده، انکار می نمایند، مثلاً مایلند بیشتر از معجزات علمی قرآن و تشریعات اسلام و برنامه های عالی و مترقی آن سخن بگویند؛ ولی از معجزات دیگر پیامبر و سایر انبیا و تصرفات خارق العاده آنها در امور مادی حرفی به میان نیاورند، چون شاید به ذائقه یک بچه تازه دانشجو شده خوب مزه نکند، یا یک نفر بی اطّلاع آن را مستبعد شمارد.
اینها گمان می کنند صحّت و واقعیت هر موضوع وابسته به این است که همه کس بتواند آن را درک کند، یا هر دانشمندی آن را تصدیق نماید و با تلسکوپ و میکروسکوپ و لابراتوار و وسایل فنی و صناعی وجود آن ثابت شود.
اینها می گویند: بهتر این است که هرچه بتوانیم انبیا را افرادی عادی معرفی نماییم و از نسبت دادن معجزات به آنها تا حدّ امکان خودداری نماییم؛ بلکه بهتر می دانند حوادث عالم را هم به خداوند متعال نسبت ندهند و از قدرت و حکمت و علم و قضا و قدر او هم صریحا سخنی به میان نیاورند و هرچه بگویند، از طبیعت و ماده بگویند و به جای سپاس و ستایش خدا، سپاس ماده را به جا آورند تا با برخی از آنان که چند کلمه از علوم مادی یاد گرفته و چند اصطلاح و فرمول و فرضیه فیزیکی و شیمیایی و ریاضی را خصوصا به زبان انگلیسی و فرانسوی شنیده اند، هم زبان باشند.
این روحیه متأسفانه کم و بیش به همه سرایت کرده و آثارش در همه
جای زندگی بسیاری از آنان نمایان است و بیشتر کسانی که تحت تأثیر این روحیه هستند، افراد خام و ناپخته و اشخاصی هستند که در علوم قدیم و جدید اهل تحقیق و کنجکاوی نیستند و یک فرضیه یا اظهار نظر یک نفر غربی را هرچند آلوده به اغراض سیاسی و استعماری باشد، صد در صد صحیح می شمارند. بعضی از روزنامه ها و مجلات و مطبوعات هم تحت تأثیر این عوامل، دانسته یا نادانسته، به مقاصد استعماری خدمت می کنند.(1)
فکر نمی کنند بیشتر مردم آمریکا و اروپا و زمامداران آنها در مسایل علمی و عقلی و فلسفی و دینی، عوام و بی اطّلاع و مغرض هستند (بلکه برطبق یک آمار رسمی، 81 درصد آنان ناقص العقل و مبتلا به ضعف مشاعر قوای دماغی و روانی می باشند) و بر اساس هدف های سیاسی پست و دور از شرافت انسانیت، در هر نقطه ای از نقاط دنیا مطابق مصالح سیاسی خود حرفی می زنند و حساب علما و دانشمندان آنها با حساب اکثریت غرق در فساد و شهوات جدا است.
اینها در حالی که میان خودشان هزار جور خرافات رواج دارد، شرقی ها را به عادات و اخلاقی که مبنی بر مبانی عقلی و اجتماعی و اخلاقی و دینی صحیح است، استهزا می کنند.
این حالت را که در شرق پیدا شده، غرب زدگی می گویند و مظاهر و نمایش های آن بسیار است و اجمالاً همه چیز را تهدید کرده و جامعه ها و خانواده های اسلامی را در بعضی از کشورها، مسخ و عفّت و حیا و اخلاق فاضله را چنان در معرض زوال قرار داده که در آینده باید همان سرنوشت کشور اسلامی اندلس (اسپانیا) را استقبال نمایند.(1)
متأسفانه در زمان ما غرب زدگی و خودباختگی در برابر عادات و اخلاق غربی ها و اظهار اشتهای کاذب به تجددی که عین ارتجاع است، پیش مردمی که سطح معلوماتشان از حدود روزنامه و مجلات و یکی دو سفر به اروپا و آمریکا بیشتر نیست، روشنفکری شمرده می شود و بیگانگان نیز به وسایلی که دارند، حتی به وسیله افرادی به نام مستشرق و خاورشناس برای غرض های سیاسی خود، این اشخاص را تشویق می کنند.
در موضوع ظهور مهدی موعود نیز، اخیرا چند تن از برادران غرب زده اهل سنّت مانند احمد امین و عبدالحسیب طه حمیده در حالی که احادیث حضرت مهدی را نقل کرده اند، به شیعه حمله کرده و مثل آنکه شیعه را در این عقیده تنها یافته باشند، یا مأخذ و مدرکی برای این عقیده در کتاب و سنّت و اقوال صحابه و تابعین و علمای امّت نباشد، ایرادات غیر وارده نموده اند و خود را روشنفکر و متفکر و صاحب آرای جدیده می شمارند.
شاید نخستین کسی که درصدد برآمد احادیث ظهور مهدی را تضعیف کند و از عهده اش برنیامد، ابن خلدون مغربی باشد که در محیط افکار اموی و بغض اهل بیت در اطراف مسایل اسلامی بحث نمود.
به قول عقاد، دولت اموی اندلس برای شرق اسلامی تواریخی ایجاد کرد که نه مورخان آنها نوشته اند و نه اگر می نوشتند، آن چنان می نگاشتند. محیط اندلس مورخانی تربیت کرد که توانایی نقد و ردّ افکار اموی را نداشتند و ابن خلدون از همان افراد است که تحت نفوذ و تربیت و تفکّر سیاسی خاصّ از واقع بینی در این مسایل محروم بود.
او مایل است که فضایل اهل بیت را انکار یا به نحوی از انحا توهین و تضعیف نماید و از بنی امیه دفاع کند و مطاعن آنها را ردّ نماید، تا آنجا که معاویه را بقیه خلفای راشدین می شمرد.
ظهور مهدی آل بیت علیهم السلام را هم چون از اولاد فاطمه و از بزرگ ترین مفاخر دودمان رسالت است، با همین روحیه بغض و عداوت اهل بیت مطرح نموده و با آنکه احادیث آن را تخریج نموده و از عهده نقد و تضعیف آنها برنیامده، دست به دامان استبعاد زده است.
جمعی از ارباب تحقیق و دانشمندان اهل سنّت به سخنان ابن خلدون و امثال او پاسخ های دندان شکن داده و خطا و لغزش او اشخاصی چون او به اصطلاح روشنفکر را روشن ساخته اند.
استاد احمد محمّد شاکر، عالم معروف و معاصر مصری در "مقالید الکنوز" می گوید: ابن خلدون از چیزی که به آن علم ندارد، پیروی کرده و خود را در مهلکه انداخته، مشاغل سیاسی و امور دولتی و خدمت امیران و پادشاهان بر او غلبه یافته و گمان کرده: عقیده به ظهور مهدی، عقیده ای شیعی است. در مقدمه فصل طویلی نگاشته و در تناقض گویی های عجیب افتاده و غلط های روشن کرده است.
سپس استاد شاکر، بعضی از غلط های او را نقل کرده و می گوید: او احادیث مهدی را تضعیف کرده، برای کفر و روش سیاسی خاصی که داشته _ تا اینکه می گوید: _ این فصل از مقدّمه ابن خلدون پر است از غلط های بسیار در نام های رجال و علل احادیث، البته نباید احدی به آن اعتماد کند.
استاد احمد بن محمّد صدیق، کتابی در ردّ ابن خلدون در این موضوع به نام "ابراز الوهم المکنون عن کلام ابن خلدون" نوشته و به طور مشروح به او پاسخ داده و او را مبتدع شمرده است.
هرچند آقایان علمای اهل سنّت به این سخنان یاوه، جواب داده و ثابت کرده اند: عقیده به ظهور مهدی، عقیده اسلامی خالص و مورد اجماع و اتّفاق امّت است، در مقام توضیح می گوییم:
1. هر فکر و عقیده ای که از شیعه باشد، فکر و عقیده اسلام است و شیعه جز عقاید اسلامی، فکر و عقیده دیگری ندارد. مدرک و مستند عقاید شیعه کتاب و سنّت پیغمبر صلی الله علیه و آله است. بنابراین امکان ندارد که عقیده ای عقیده شیعه باشد و عقیده اسلامی نباشد.
2.عقیده به ظهور مهدی، اختصاص به شیعه ندارد و چنانچه علمای اهل سنّت نیز بر آن اتّفاق دارند، عقیده اسلامی خالص است.
3.شما اسلامی بودن عقیده را از چه راه تشخیص می دهید؟! آیا اگر آیاتی از قرآن مجید به آن تفسیر شده باشد، آن عقیده، عقیده اسلامی نیست؟
اگر احادیث صحیح و معتبر و متواتر که در کتاب های اهل سنّت روایت شده، آن را ثابت سازد، آن عقیده، عقیده اسلامی نیست؟
اگر صحابه و تابعین و تابعینِ تابعین به آن معتقد باشند، آن عقیده اسلامی نیست؟
اگر شواهد و حوادث تاریخی همه صحّت آن عقیده را تأیید کرده و برساند که آن عقیده، عقیده مقبول عموم ملّت اسلام بوده است، باز هم آن عقیده را اسلامی نمی دانید؟
اگر در موضوع مهدی، محدثینی مانند ابی داود صاحب سنن، یک کتاب به نام "کتاب المهدی" و عالمی مانند شوکانی کتابی به نام "التوضیح" و دیگران از مشهورترین علما کتاب های دیگر نوشته باشند و در کتاب های اسلامی که در قرن اوّل هجرت تألیف شده، این عقیده مذکور باشد، باز هم این عقیده اسلامی نیست؟
پس شما بگویید: ملاک و میزان یک عقیده اسلامی چیست؟ تا ما با آن میزان به شما جواب بدهیم؛ ولی شما می دانید و همه مسلمانان می دانند که غیر از آنچه برشمردیم، راه دیگر برای شناخت عقاید اسلامی نیست و از همه این راه ها، اسلامی بودن عقیده به ظهور مهدی ثابت و مسلّم است، خواه شما بخواهید و خواه نخواهید.

مبنع:نوید امن وامان نوشته آیت الله گلپایگانی ص271-263

استعجال ظهور

یکی دیگر از آسیبهای جدّی در فرهنگ مهدویت، استعجال ظهور است. استعجال به معنای عجله کردن و خواستن چیزی قبل از رسیدن وقت آن و تحقّق زمینههای لازم برای آن است. انسانهای عجول به سبب ضعف نفس و کم ظرفیت بودن، متانت و سکون و آرامش خود را از دست میدهند و بدون در نظر گرفتن شرایط، خواهان تحقّق پدیدهها هستند.

در فرهنگ ناب مهدویت و در برخورد با مسأله انتظار، انسانِ منتظر، پیوسته در طلب ظهور است و با تمام وجود و اشتیاق، خواستار ظهور است و برای تعجیل امر فرج دعا میکند؛ ولی هرگز عجله نمینماید و هر چه غیبت به درازا کشد و انتظار، طولانی شود، باز هم صبر و شکیبایی را از کف نمیدهد؛ بلکه با وجود شوق فراوان به ظهور، در برابر اراده پروردگار و خواست او کمال تسلیم را از خود نشان میدهد و برای تحقّق همه زمینههای لازم برای ظهور میکوشد و بردباری میکند.
عبدالرحمن بن کثیر گوید:
خدمت امام صادق علیه السلام نشسته بودم که مهرم داخل شد و عرض کرد: «قربانت گردم! به من خبر دهید این امری که در انتظارش هستیم، کی واقع میشود؟» امام فرمود: «‌ای مهرم! دروغ گفتند وقت گذاران، و هلاک شدند شتاب کنندگان، و نجات یافتند تسلیم شدگان».
نهی از عجله و شتاب زدگی در امر ظهور به آن سبب است که به دنبال عجله، روحیه یأس و نومیدی در انسانِ منتظر، پیدا میشود، آرامش و صبوری را از دست میدهد و حالت تسلیم او به حالت گله مندی و شکایت تبدیل میشود و از تأخیر ظهور بی‌قرار میگردد. او این بیماری را به دیگران نیز سرایت میدهد و گاهی به سبب استعجال ظهور به حالتِ انکار وجود امام، گرفتار میشود.

گفتنی است که منشأ استعجال ظهور، آن است که نمیداند ظهور از سنّتهای الهی است و مانند همه سنّتها باید پس از تحقق همه شرایط و زمینه ها، انجام گیرد.

کتاب نگین آفرینش ص254

آیا امام زمان در آینده متولد خواهد شد؟

انسان کامل مظهر فیض کامل خداست و تمام موجودات دیگر از فرشته تا جن و بشر و سایر موجودات به واسطه وجود او از انوار الهی فیض می‌برند؛ امروز در سراسر جهان هستی انسان کاملی جز وجود مبارک بقیه الله الاعظم مهدی موجود منتظر نیست.
اصل مهدویت اصلی ثابت در میان شیعیان و اکثر اهل تسنن است، اما محل اختلاف و آماج شبهات مهدوی وجود آن موجود شریف در زمان حال است. به تعبیر دیگر آیا امام دوازدهم متولد شده و هم اکنون وجود دارد؟ و یا در آینده به دنیا می آید؟ شیعه با ادله نقلی و عقلی پاسخ می دهد که باید امام دوازدهم وجود داشته باشد.
مهدی موعود موجود
بر اساس فرموده حضرت ختمی مرتبت نبوت و گفتار اهل بیت عصمت و طهارت، عدد امامان معصوم و جانشینان راستین رسول اعظم خدا دوازده نفر است،[1]
انسان کامل مجرای فیض خالقیت است و همواره به مردم توجه دارد و همگان از هدایت ها و رهنمود های باطنی حضرتش بهره می برند
و اسامی آن ذوات مقدس و تمام ویژگی‌های هویت آنان ترسیم و تقریر گردیده است و از مطالعه تاریخ و سیره به دست می آید که یازده نفر از امامان به دنیا آمده و امامت کرده و با شمشیر یا زهر به شهادت رسیده‌اند؛ و بر پایه حکم مسلم عقل و نقل هرگز جامعه انسانی بی امام معصوم نخواهد بود و زمین هرگز از حجت ذی عصمت خالی نیست.
نتیجه قطعی این مبادی سه گانه این است که امام معصوم دوازدهم متولد شده و اکنون زنده است و هر زمانی که خدا بخواهد ظهور خواهد کرد.[2]
 
امام عصر به عنوان انسان کامل باید حضور داشته باشد
مقام شریف و والای انسان کامل را می توان با تأمل در جریان تعلیم اسما باز شناخت: «و علم ءادم الاسماء کلها»[3]. انسان کامل همانطور که بر اساس « یعلمهم الکتاب و الحکمه» [4] در نشئه طبیعت معلم جامعه است، در جمع فرشتگان نیز مسئولیت« یا آدم انبئهم باسمائهم» را بر عهده دارد و فرشتگان مدبر امور رهنمود های خود را از انسان کامل و ولی موجود هر زمان می گیرند.
این مقام شامخ مجرای فیض خالقیت است و همواره به مردم توجه دارد و همگان از هدایت ها و رهنمودهای باطنی حضرتش بهره می‌برند و دعای مستجابش نیازهای مردم را بر می آورد.[5]
هماره انسان کاملی از میان خود انسان ها و همنوع آنان وجود دارد که ولی الله مطلق و واسطه فیض میان خلق و خالق است و این ولی اعظم الهی، انسانی حی و حاضر است

انسان کامل مظهر فیض کامل خداست و تمام موجودات دیگر از فرشته تا جن و بشر و سایر موجودات به واسطه وجود او از انوار الهی فیض می‌برند: ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء.[6]
امروز در سراسر جهان هستی انسان کاملی جز وجود مبارک بقیه الله الاعظم مهدی موجود منتظر نیست. او معلم فرشتگان و آدمیان، دارای مقام عصمت مطلق و «خلیفه الله الاعظم» است.[7]
 هانری کربن؛ تنها شیعه مکتبی حیاتبخش است
در میان تمام مذاهب اسلامی، اعتقاد به مهدی موجود موعود، ویژه شیعیان اهل بیت است و همین باور عمیق سبب پویایی و پایایی حیات شیعه است.

علامه سید محمد حسین طباطبایی از پروفوسور هانری کربن نقل می فرمود «هنگامی که در دانشگاه سربن فرانسه کنفرانسی را در زمینه ادیان معرفی می کردم، گفتم در میان تمام ادیان و مذاهب ملل جهان تنها شیعه است که مکتبی حیاتبخش و قابل عرضه دارد. آنان معتقدند که رابطه انسان با خدا هرگز قطع نمی گردد و هماره انسان کاملی از میان خود انسان ها و همنوع آنان وجود دارد که ولی الله مطلق و واسطه فیض میان خلق و خالق است و این ولی اعظم الهی، انسانی حی و حاضر است» که جهان به انتظار ظهور آن دادگستر مطلق است و این مطلب برای مخاطبان بسیار مهم و شایان توجه بود.[8]

پی نوشت ها:
[1] کافی، ج 1، ص 529
[2]کتاب امام مهدی موجود موعود، تالیف آیت الله جوادی آملی، ص 103
[3] بقره، 31
[4] بقره، 129
[5] کتاب امام مهدی موجود موعود، ص 110 و 111
[6] مفاتیح الجنان، دعای «عدیله»
[7] کتاب امام مهدی موجود موعود، ص 117
[8] همان ، ص 106
________________________________________
 مبنع:سایت تبیان